ماهنامه شماره 61 - صفحه 5
 

» شمس‌العماره

 

جلال فرهمند

Farahmand@iichs.com

 

دورۀ ناصرالدين شاه، دورۀ اوج خاندان قاجار است. پادشاهي طولاني مدت و آرامش نسبي مرزهاي کشور زمينه‌اي فراهم ساخته بود که وي به تفننهاي خود بپردازد. ناصرالدين شاه بر تعداد کاخهاي پيشينيان خود افزود و وسعت طهران را به چند برابر رساند. برخي هنرهاي فني چون عکاسي و تئاتر را رونق داد، هنرهايي که بدون پشتوانه سلطنتي امکان گسترش آنها نبود.

 

سفر فرنگ بر شاه تأثيري مضاعف داشت. وي از همان روز ورود به باکو تفاوت دارالخلافه خود را با کوچک ترين شهرهاي جهان ديد. شايد احساس حقارت بر اين امر افزود. شهرهاي اروپايي با خيابانهاي عريض، ساختمان بلند و ظاهر زيبا جلوۀ خاصي براي او داشتند. ولي طهران چه؟ هر چه خانه‌هاي اين شهر در درون زيبايي منحصر به فردي داشتند ولي ظاهر ساختمانها و ابنيه خشت و گلي بيش نبودند. بيننده فکر مي‌کرد پشت اين خشت و گل چه چيز زيبايي مي‌تواند باشد؟ البته بسياري از اروپاييان که از زشتي ظاهري ابنيه ايراني ياد کرده‌اند از اندرون آن بسيار تعريف کرده‌اند و آن را به درون گرايي ايرانيان منسوب کرده‌اند.

 

شمس‌العماره شايد اولين ظاهرسازي ايراني باشد. هم از لحاظ بلندي، هم به لحاظ ظاهر زيباي آن. بازگشت شاه از فرنگ وي را وادار کرد که در اين شهر کوتاه تغييراتي ايجاد نمايد. با کمک دوستعلي خان معيرالممالک پايه ساختماني در منتهي اليه شرقي کاخهاي سلطنتي گلستان رو به روي کوچه مروي گذاشته شد که بعدها به شمس‌العماره اشتهار يافت، شايد بدان علت که از بلندي سر بر خورشيد مي‌ساييد!

 

تا آن روز نهايت بلندي ساختمانهاي طهران بيش از دو طبقه نبود، با پيهاي کلفت که گاه به چندين متر مي‌رسيد، ولي آيا تکنيک ساختمانهاي بلندمرتبه در ايران موجود بود؟ ظاهراً جواب آن مثبت است، چون معماران ايراني بدون کمک از اروپاييان ساختماني در 5 طبقه بنا کرده‌اند که پس از گذشت حدود صد و پنجاه سال همچنان پا بر جا است بدون آنکه اندک انحرافي به چپ و يا راست نمايد. قابل مقايسه با ساختمانهاي فعلي و نوساز تهران که پس از يک سال جا به‌ جايي آن کاملاً محسوس است!

 

مي‌گويند روزي ناصرالدين شاه که علاقه زيادي به سر زدن بر ساختمان سازي داشت و همچون مهندس ناظري به آنها سر مي‌زد با معمار آن ساختمان يعني استاد شير جعفر کاشي رو به رو مي‌شود. شاه مي‌بيند کلفتي ديوار را بيش از دو خشت و نيم نگرفته و در اين قطر کم هم طاقچه و رفهايي به کلفتي يک خشت داده که قهراً اين دو خشت و نيم را هم کم مي‌کند. به استاد مي‌گويد: «اين ديوار نازک چگونه تحمل چهار پنج طبقه را خواهد آورد» معمار با لهجۀ خود مي‌گويد:«قربونت گردم! ترسيدم بادش ببره اگر نه از اين هم نازک ترش مي‌گرفتم. من از سر، التزام مي‌دهم که کلوکش از جا در نره». ظاهراً که سر اين استاد معمار بر سر دار نرفت.

 

اين عمارت از 2 برج 5 طبقه ساخته شد و يک برج کوتاه‌تر ساعت هم بين اين دو برج قرار گرفت که صداي آن کل طهران را مي‌لرزاند و عده‌اي را مي‌ترساند که حتي شکايت به شاه کردند که شاه دستور داد که از صداي آن بکاهند.

 

شمس العماره جمعاً 32 اتاق داشت. در نهايت هم اين ساختمان معلوم نشد براي چه استفاده‌اي ساخته شد، چون محل زندگاني نبود و فقط براي فخرفروشي، خارجياني براي بازديد آن مي‌آمدند. در يک مدت زمان کوتاه هم شوراي خود ساخته ناصرالدين شاه که براي ايرانيان جديد بود در آن تشکيل جلسه مي‌داد که پس از مدتي تعطيل شد. البته واقعه‌اي نيز که مربوط به مشروطه است در آن واقع شده که داستان وار دهان به دهان هم مي‌گشت. داستان حمله کلاغها به بيرق سر برجها. ناظم الاسلام کرماني مي‌نويسد:

 

روز پنجشنبه هشتم ذي القعده [1326 ق]:

امروز اول صبح مصدق الذاکرين آمد، چهار جلد کتاب آورد و چند جلد هم خلاصة العوامل و خلاصة النحو بود. بعد از آن آدم حاج جلال الممالک آمد. بعد از آن رفتم منزل حاج جلال الممالک، جناب سديدالممالک و حشمت الملک برادرهاي سردار ارشد هم آمدند تا يک ساعت بعد از [ناهار] انتظار جناب سردار ارشد را داشتيم، تشريف نياوردند. ما هم نهار [ناهار] را صرف کرديم. نهار [ناهار] خوبي هم تهيه شده بود. طرف عصر رفتم منزل جناب آقا يحيي و در آنجا مسموع افتاد عده‌اي از کلاغها دو عدد بيرق را که بالاي شمس العماره بود، پاره پاره کردند، مردم مي‌گويند اين فال بدي خواهد بود که جماعت کلاغها بيرق دولتي را پاره کنند ولي چون بيرق قرمز مي‌باشد، کلاغها به خيالشان گوشت است. به اين جهت پارچه بيرق را به خيال گوشت پاره کرده‌اند.

 

اين ساختمان بيش از صد سال غريب وار در کنج خيابان ناصر خسرو و ناصريه سابق قرار گرفته. هر چند روزگار رنگ و روي آن را برد، ولي همچنان محکم سر بر خورشيد مي‌سايد!

 

_____________________________

 

منابع :

سرگذشت تهران، حسين شهيدي مازندراني (بيژن)، تهران، دنيا، 1383.

روزنامه اطلاعات، ش 23725، 22 شهريور 1385. 

 

[1623 ـ 1ع]

[67 ـ 124ط]

[4726 ـ1ع]

خيابان ناصريه و درب ورودي شمس العماره از اين خيابان

 

خيابان ناصريه، سالها بعد

     

[4725 ـ1ع]

[385 ـ8ع]

[718 ـ 124ط]

شمس‌العماره از زاويه عمارت بادگير

قسمت داخلي شمس‌العماره مشرف بر کاخ گلستان

 
     

[4729 ـ1ع]

[4727 ـ1ع]

[23 ـ124ط]

   

نقاشي از شمس‌العماره

     

[302 ـ124ط]

[1627 ـ1ع]

[3775 ـ 1ع]

طرحي ديگر از آن

نگاهي به شمس‌العماره پامنار، مسجد آقا محمود در عکس ديده مي‌شود.

دورنماي تکيه دولت و کاخهاي سلطنتي از بام شمس‌العماره

     

[4680 ـ 1ع]

[4724 ـ 1ع]

[5366 ـ 1ع]

شمس‌العماره در يک روز برفي

شمس‌العماره به دورۀ پهلوي مي‌رسد

خيابان ناصر خسرو و ايجاد مغازه‌هايي که نماي پاييني کاخ را زشت کرده است

     

[4728 ـ 1ع]

[4769 ـ1ع]

[4809 ـ 1ع]

ورود تجدد در کنار ساختمان متجدد!

خيابان ناصر خسرو و اتومبيلهاي مسافرکش. نيمه‌هاي حکومت رضاشاه

پس از شهريور بيست


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org