ماهنامه شماره 56 - صفحه 5
 

 

 

» انعکاس برگزاري جشنهاي 2500 ساله شاهنشاهي در شعر سياسي

 

مظفر شاهدي

 

موضوع برگزاري جشنهاي موسوم به دو هزار و پانصد سال شاهنشاهي ايران در مهر ماه سال 1350 با واکنشهاي مخالفت آميز بسياري در عرصه داخلي و خارجي رو به رو شد و علاوه بر مخالفان سياسي رژيم پهلوي در داخل و خارج از کشور (که به انحاء گوناگون در تحريم و انتقاد از اين نمايش بزرگ و بدون محتوا کوشيدند) و نيز در اوضاع خفقان حاکم بر عرصه مطبوعات و رسانه‌هاي داخلي، خبرگزاريها و نشريات بسياري در گوشه و کنار جهان با اشاره به مشکلات عديده سياسي و اقتصادي دامنگير حکومت ايران، به سرزنش و انتقاد از شاه و کارگزاران و دست اندرکاران اين جشنها پرداختند، انتقاد از اين نمايش حتي به ميان بخشي از بدنه اداري و مديريتي کشور نيز کشيده شد و به رغم رعب و وحشت حاکم بر کشور (که به يمن قدرت اهريمني ساواک و ديگر مراجع دست اندر کار حکومتي ايجاد شده بود) دامنه نارضايتيها و انتقاد از برگزاري جشنهاي 2500 ساله شاهنشاهي به گستره وسيعي از جامعه ايراني آن روزگار سرايت کرد. در آن ميان ادبيات و شعر سياسي آن روزگار نيز در انتقاد و مخالفت با اين نمايش بزرگ سهم درخور تحسيني ايفا نمود. در اين باره شعري بسيار زيبا و سليس از خسرو فرشيد ورد را انتخاب کرده‌ايم که به گونه‌اي بس جالب توجه و گويا موضوع برگزاري جشنهاي 2500 ساله شاهنشاهي را در مهر ماه سال 1350 مورد نقد و سرزنش قرار داده است؛ با اين توضيح که اين شعر در صفحات 76ـ78 از کتاب حماسه انقلاب از همين شاعر به چاپ رسيده و عبدالرحيم ذاکر حسين در جلد چهارم کتابش ادبيات سياسي ايران در عصر مشروطيت چاپ اول، تهران، نشر علم، 1377، ص 284ـ285 عيناً نقل کرده است:

 

 

                      «جشن» دو هزار و پانصد ساله

باز ديو حيله گر بيداد کرد باز مکر تازه‌ اي بنياد کرد
باز هم اموال مردم را ربود باز در دامان اهريمن غنود
باز بيت المال را بر باد داد باز گامي در ره غارت نهاد
از خيانتهاي اين مرد پليد روي ضحاک ستمگر شد سپيد
هر زمان جشني دگر بر پا کند خويش را نوعي دگر رسوا کند.
پيش چشم خلق لخت و بينوا کرد جشني نامبارک را به پا
جشن باليدن به پندار دروغ

جشن جان دادن به زير بند و يوغ

جشن برگشتن به دوران سياه جشن خنديدن به اشک بي‌گناه
جشن آه و ناله بيوه زنان    جشن زندان کردن شير افکنان
جشن يغما کردن اموال خلق           جشن غافل ماندن از احوال خلق
جشن جهل و ظلمت و گمراهيست جشن صدها سال شاهنشاهيست
جشن استيلاي ترکست و عرب جشن جنگ و کينه‌هاي بي سبب
جشن شهوتراني پرويزهاست جشن آدمخواري چنگيزهاست
جشن قتل نارواي برديا سالروز مکر و تزوير و ريا
جشن بي رحمي ستم سفا کسيت جشن مکر و حيله و ناپاکيست
جشن فقر و نکبت و بيماريست جشن ترس و وحشت و بيزاريست
جشن ويرانکاري و کين توزيست جشن استبداد و کشور سوزيست
جشن دوران پليد بردگيست جشن درد و ماتم و افسردگيست
جشن بيداد و ستم بر خلقهاست جشن استعمار و نفرين و بلاست

                                             ***

اي سر از راه خدا برتافته اي به ديدار جنون بشتافته
اي غلام حلقه بر گوش فساد اي پليد آيين تر از ابن زياد
اي شريک دزد و يار قافله اي سيه روتر ز شمر و حرمله
آخر اي اهريمن شيطان سرشت تا به کي کردار ننگين کار زشت
اي سراپا مايه خواري ما اي تو سد راه هشياري ما
اي رئيس قاتلان آسيا بازگو آخر چه مي‌خواهي ز ما
آخراي مردم فريب بي حيا تا به کي نيرنگ و تزوير و ريا
اي ز مکاران همه مکار تر اي ز چنگيز مغول خونخوارتر
اي به پيش خلق مشت واشده اي بر مردم همه رسوا شده
اي بزرگ آدمکشان شرم تو کو از خدا و خلق آزرم تو کو
مکر و نيرنگ و تبهکاري بسست حبس و بند و قتل و خونخواري بسست
اي ستمگر دشمن مردم تويي آن که ما را کرده گيج و گم تويي      

                                            ***

عاقبت سر مي‌رسد دوران تو  دور ظلم و جور بي پايان تو
دور مکاري و خونخواري تو    دور بيداد و ستمکاري تو
نام شومت سالها ماند به جا در کنار نام طاعون و وبا
در کنار نام عفريت فساد همچو نام خولي و ابن زياد
در کنار نام چنگيز و يزيد در کنار نام دزدان پليد
 

مهر 1350

يادآور مي‌شود که مقدمات و تمهيدات برگزاري جشنهاي 2500 ساله شاهنشاهي از سال 1337 ش آغاز شده بود و اسناد و مدارک موجود نشان مي‌دهد که هزينه برگزاري اين جشنها در سال 1350 حدود 120,000,000 دلار بوده است؛ با اين توضيح که مجموع عايدات نفتي کشور در آن زمان به قريب 900,000,000 دلار مي‌رسيد.


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org