ماهنامه شماره 54 - صفحه 5
 

» کالسکه آتشين

  

جلال فرهمند

Farahmand@www.iichs.org

 

مرحوم مظفرالدين شاه با علاقه فطري که نسبت به اشياء عجيب داشت اولين کسي بود که اتومبيل را به ايران آورد. وي در طي سه سفري که به فرنگ کرد از اين کالسکه هاي آتشين خوشش آمد. کالسکه اي که بدون اسب با سروصداي فراوان حرکت مي کرد و با سرعت قدم زدن آدمي جلو مي رفت.

 

اولين کالسکه آتشين يا اتومبيل از نوع بخار بود. با ديگي از آب و آتشخانه اي زير آن و کلي دردسر که بر آن متصور مي شد. اين اتومبيل بسيار غير کارآمد و تفنني به حساب مي آمد . ولي مظفرالدين شاه اهل تفنن بود. پس، آن را با هزار زحمت به ايران آورد. با توجه به اينکه «الناس علي دين ملوکهم» اشراف و درباريان هم به تأسي از شاه به دنبال کالسکه آتشي آمدند و طهران جولانگاه اين وسيله عجيب و نو ظهور شد.

 

کالسکه خانه هاي خيابان چراغ گاز [چراغ برق بعدي] تبديل به گاراژخانه شد. اسبها با چشمان درشت و سياهشان با حسرت به اين آهنهاي پر سروصدا نگاه مي کردند و به روز اضمحلال خود فکر مي کردند. شوفرها يا رانندگان که به جاي سورچيان پشت اين کوه آهن مي نشستند به ديگران فخر مي فروختند و پشت چشم نازک مي کردند. شرکتهاي خارجي نيز که علاقه ايرانيان را به اين وسيله نقليه ديدند شروع به افتتاح کمپانيهاي خود و وارد کردن انبوهي از اتومبيل ها کردند. کمپاني فورد، بيوک، دوج، هودسن، پونتياک، رنو، ريو، گراهام، جمس و... و دهها شرکت و کمپاني ديگر مثل قارچ در خيابان چراغ برق روييدند. حالا همه به دنبال ماشين بودند. قيمتها هم در نوع خود جالب بود. ماشينهاي سواري بين سيصد تا سيصد وپنجاه تومان بود که در نوع خود پول هنگفتي به حساب مي آمد.

 

تا سالها پس از ظهور اين وسيله آتشين هنوز مردم بسياري با همان وسايل قديمي همچون اسب و قاطر و کالسکه و گاري جا به جا مي شدند. ترس عده اي از اتومبيل تا آن حد بود که حتي از صدايش فرار نموده، کنار و گوشه اي مخفي مي شدند و دستۀ ديگري جرئت سوار شدنش را نمي کردند و جماعتي آن را مرکب شيطان تصور مي کردند که راکبش را به سوي جهنم مي برد و تصور مي کردند با سوار شدن درآن مرتکب گناه کبيره مي شوند. سوارشوندگان نيز که بسياري در آن دچار سرگيجه و تهوع  و حال به هم خوردگي شده با يک نشستن در آن براي هميشه از آن توبه مي کردند. با آمدن اتومبيل مشکلات آن هم وارد کشور شد، سروصدا، دود و آلودگي و از همه مهمتر تصادفهاي سنگين که گاه منجر به جرح و مرگ مي گرديد. قوانين هم که ناقص بود و به عهد کالسکه و گاري مربوط مي شد. تا قوانين جديد وضع گردد بسياري هلاک شدند. نبود خيابانهاي صاف و هموار و عدم رعايت حق تقدم در سر چهارراهها و در خيابانها که بايد به آن کوچه گفت عامل اصلي اين مشکلات بود. حتي نبود قانون درباره رانندگان که با عابرين تصادف مي کردند کار را به مقامات بالاترحکومت مي کشاند، خاصه اينکه اگر راکبين ِماشين خارجي يا صاحب منصبان دولتي بودند. در اين شماره بهارستان به مکاتبات جالبي از تصادف صاحب منصب انگليسي با فردي ايراني مي پردازيم که از لحاظ قدمت زماني و اوضاع آن روزگار خواندني است.  

 مورخه 12 شهرشعبان مطابق 2 برج      1340

نمره  22                                                        نظميه تهران

ضميمه  

مقام منيع رياست محترم وزراء عظام

در خصوص تظلم عبدالعلي گيوه فروش که عين عرضحال مشاراليه را ارسال و تفصيل قضيه و اقدامات اداره نظميه را استعلام فرموده اند با اعاده عرضحال مزبور با نهايت احترام به عرض مبارک مي رساند. در تاريخ 25 برج جدي 1300 محمود نام طفل متظلم مشاراليه به واسطه اتومبيل کاپيتن وارن انگليسي صدمه خورده نظر به اينکه در همان موقع شوفر اتومبيل طفل مضروب و پدر او را براي معالجه به مريضخانه سفارت انگليس برده و عارض نيز تجديد شکايت نکرد. از طرف نظميه اقدام مجددي به عمل نيامده و فقط راپوت قضيه را معمولا ً براي اطلاع مدعي عمومي به رياست عاليه اعظم ارسال داشت. اينک که عارض تجديد شکايت مي کند بايستي امر و مقرر فرمائيد از مجراي اداره محاکمات وزارت جليله امور خارجه احقاق حق مشاراليه بعمل آيد –  رئيس کل تشکيلات نظميه

[حاشيه] آقاي خليل السلطان بنويسيد به محاکمات وزارت خارجه مراجعه نمايد. 

[سجع مهر] آرشيو کابينه رياست ورزاء نمره 

 

 10884] ن[

 

 

   

***

عريضه چاکر عبدالعلي گيوه فروش

تصدق حضور مبارک شوم . از آنجايي که خداوند متعال بر اين يک مشت ملت ايران منت نهاده و مانند وجود مبارک حضرت اشرف را حامي ضعفا و بيچارگان قرار داده اين است به طور اختصار عرايض خود را از لحاظ مبارک مي گذراند و چاکر طفلي دارد تقريباً هشت ساله چندي قبل در موقع رفتن به مدرسه مقابل دروازه قديم شميران به محض عبور از طرف پياده رو خيابان به طرف ديگر گرفتار اتومبيل يکي از صاحب منصبان انگليس شده و زير اتومبيل مي رود به طوريکه قلم پاي راست او خورد شده و توسط آژان پست او را با همان اتومبيل حمل به سفارت کرده پس از معاينه حکيم سفارت به مريضخانه دولتي برده مدت سه ماه مشغول عمل مي شود تا چند يوم قبل او را با چوب ناقص به درب دکان چاکر آورده رفتند. در خصوص تکميل معالجه هر چه کتباً و شفاهاً به سفارت اظهار مي شود ابداً اعتنائي نمي کنند. مستدعي از حضور مبارک آن است توسط مقامات مربوطه غدغن شود با سفارت در خصوص تکميل معالجه مذاکره به عمل آيد تا از توجه فوق مبارک چاکر آسوده شود.

[حاشيه] اداره نظميه. تفصيل اين قضيه و اقداماتي را که به عمل آمده است راپرت بنويسيد 15/حمل/1341 [امضاء]

[سجع مهر] ورود به کابينه رياست وزراء بتاريخ 15/حمل/301  نمره 481

 

[10885 ن]

 

***

رياست وزراء                                                

نمره کتاب ثبت    925

کارتن 5         دوسيه 4/7

ذکر نمونه‌هاي قبل

شعبه تحريرات

تاريخ ارسالي 28 حمل 1301

آقا عبدالعلي گيوه‌فروش

مشروحه شما راجع به صدمۀ که به واسطه اتومبيل يک نفر از صاحب‌منصبان انگليسي به پسرتان وارد آمده ملاحظه شد به وزارت جليله امور خارجه مراجعه نمائيد. البته رسيدگي و الحاق حق خواهند فرمود [امضاء]

 

 

10883] ن[

 

[سجع مهر] آرشيو کابينه رياست وزراء  نمره 2/2 


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org