» تربیت میمونها

تربیت میمونها را در اینجا بسیار عجیب می کنند مثلاً میمون باز صندلیهای کوچک بقدر اینکه میمون جا بگیرد ساخته و روی زمین است میزی هم در جلو صندلی است برای شام خوردن. میمونهای کوچک بسیار قشنگ با مزه آمدند روی صندلیها با کمال ادب نشسته گاهی با کمال متانت چشمها را خیره می کردند مثل اینکه غمزات کنند تنگها و گیلاسهای کوچک جلو میمونها شمعهای کوچک افروخته پیش هر میمون یک دستمال و هوله کوچک گذاشته و یک دستمال سفید هم به سینه هریک بسته یک میمون دیگر آشپزی و پیشخدمتی می کرد رخت آشپزی سفیدی پوشیده بود و سر دو پا مثل آدم راه می رفت آن شخص معلم تازیانه در دست داشت اشاره به میمون آشپز می کرد و زبان فرانسه حرف می زد میمون فوراً می رفت توی یک سوراخی که آنجا غذا و اسباب بود تا معلم زنگ می زد و فوراً میمون یک سبد پر از میوه می آورد و خودش می نشست روی صندلی با استادش دست می داد پا می داد و تعارف می کرد بعد آن میوه را معلم می برد روی میز جلو هر میمون توی بشقابها قسمتشان را می گذاشت بدون اینکه زود بخورند با کمال ادب به اتفاق هم آن میوه را می خوردند بعد از اتمام با دستمال دهنشان را پاک نموده باز چشمها را خمار و متغمز کرده تکیه به صندلی می دادند باز میمون آشپز می رفت سبد دیگر از شراب می آورد خودش سر بطری را باز کرده به معلم می داد او برده به استیکانهای کوچک می ریخت میمونها در کمال معقولیت شــــــــراب را می خوردند و دهنشان را با دستمال پاک می کردند و همچنین الی آخر که یک مجلس شام بسیار با ادب با قاعده خوب می خوردند، زیاده از حد تعجب داشت.