ماهنامه شماره 51 - صفحه 4
 

 

 

 


» کوچک جنگلي

 

جلال فرهمند

farahmand@www.iichs.org

 

نوشتن از ميرزا کوچک خان واقعاً سخت و مشکل است. از يک سو وي فردي ميهن پرست و آزاديخواه و طرفدار عدالت است و از سوي ديگر با گرد هم آوردن رزمندگاني در منطقه گيلان بر عليه دولت مرکزي قيام کرد. و اين عمل با توجه به شرايط بحراني آن روز ايران جايز شمرده نمي شود. اين عملکرد دوگانه او، تحليل شخصيت وي را دچار پيچيدگي مي کند.

 

براي بررسي عملکرد ميرزا بايد اوضاع زماني و مکاني آن روز ايران را درک کرد. آن سالها، سالهايي بود که به علت حضور نيروهاي بيگانه هر لحظه امکان داشت ايران تجزيه گردد. و از سوي ديگر حکومتهاي مرکزي ايران، حکومتهايي بي کفايت و ضعيف و گاه دست نشانده يکي از قدرتهاي بازيگر جهاني آن روز بودند. شايد با توجه به اين دو ويژگي بررسي عملکرد ميرزا آسان تر گردد.

 

وي متولد شهر رشت و فرزند ميرزا بزرگ است. بدين خاطر نام ميرزا کوچک بر وي نهاده شد. دورة جواني وي در مشروطه گذشت. دوران پر شر و شور و پر آشوب که حيات سياسي ايرانيان را ديگرگون کرد. وي که در اين زمان با به پايان رساندن دروس مقدماتي حوزه در رشت براي ادامه تحصيلات به مدرسه محموديه تهران آمده بود در پايتخت موفق به درک و پيروزي مشروطه شد. در مشروطه گيلان نقش داشت و سردسته گروهي از مجاهدان گيلان بود. پس از پيروزي مشروطه و خلع کامل محمدعلي شاه در گيلان ماندني شد و به ترويج افکار آزاديخواهانه و ضد ظلم خود پرداخت و با توجه به علقه هاي مذهبي اي که داشت کميته اي انقلابي به نام « اتحاد اسلام» تشکيل داد. کميته بعدها زمينه چين قيام جنگل گرديد. اين کميته از سوي علماي آن روز گيلان تأييد شده بود.

 

جنگ جهاني اول که شروع شد اوضاع بر هم ريخته و در هم گسسته ايران پيچيده تر و بحراني گرديد. جنگ در ايراني که اعلام بي طرفي کرده بود به شدت جريان داشت. نقاط مختلفي از ايران به دست سپاهيان روس و انگليس از يک سو و عثماني و آلمان از سوي ديگر رد و بدل مي شد. ميرزا که در اين بين ضعف حکومت مرکزي ايران را مي ديد ناتواني آن را در مقابله با بيگانگان نمي پسنديد خود دست به کار شد و با تعدادي از همفکرانش نهضت جنگل را پايه گذاري کرد. نهضتي که بعدها تا پاي تشکيل حکومت جمهوري نيز پيش رفت.

 

در اواخر جنگ جهاني اول با وقوع انقلاب بلشويکي در روسيه اوضاع براي ايران به کلي دگرگون گرديد. انگليسيها که متحد روس در نبرد شرق اروپا بودند اين امر را نمي پذيرفتند و در صدد چاره جويي برآمدند. نيروهاي روسي مقيم ايران که در سر حد غربي با عثماني مي جنگيدند در واقع در بلاتکليفي کامل به سر مي بردند و دولت جديد بلشويکي از آنان خواسته بود به وطن بازگردند. انگليسيها با ترفندي توانستند نيروهاي درهم پاشيده روس در ايران را به دنيکين که سردسته روسهاي سفيد و مخالف بلشويکها بود پيوند دهند.

 

نيروهاي درهم ريخته روس به صورت نامنظم عقب نشيني از ايران را از راه درياي خزر آغاز کردند. اين زمان بهترين فرصتي بود که ميرزا نهضت خود را آشکار کند. شهر رشت و بسياري از شهرهاي مهم گيلان که بي محافظ مانده بود به دست جنگليها افتاد. اين اولين پيروزي عمده ميرزا بود. اين خبر که به مردم گيلان رسيد افراد زيادي را به سوي ميرزا سوق داد. افرادي که گاه به طمع پست و مقامي که گرد ميرزا آمده بودند و بعدها همين افراد مشکلات زيادي در صف ارتش ميرزا ايجاد کردند. در اولين نبرد ميرزا با انگليسيها در منطقه منجيل نيروهاي آموزش نديده و کم سلاح وي شکست خوردند و مجدداً گيلان به اشغال انگليس درآمد. ماههاي بعدي، ماههاي سختي براي ميرزا بود. بسياري از متحدانش با تسليم خود به دولت مرکزي، يا گوشه نشيني اختيار کردند و يا با تزوير کشته شدند. حاج احمد کسمايي و دکتر حشمت از جمله آنان بودند. اين امر ضربه مهلکي به ميرزا و نهضتش وارد کرد. ضربه اي که بعدها به دليل کمبود کادر رهبري به ضعف ميرزا انجاميد. جانشيني اين افراد با افرادي چون احسان الله خان و خالو قربان ضربه بعدي را به نهضت وارد کرد.

 

در اين زمان هر چند مشکلات زياد بود ولي اتفاق ديگري افتاد که باد به پرچم ميرزا انداخت. قواي بلشويکي نيروهاي روس سفيد و انگليسيها را شکست سختي دادند و بلشويکها به مرزهاي سابق روسيه تزاري رسيدند.

 

شعار عدالتخواهانه بلشويکها دل هر آدم مظلومي را مي برد. نيروهاي ايراني و قفقازي طرفدار مردم کمونيستي به گيلان سرازير شدند. پيام صدور انقلاب کمونيستي همه جا به گوش مي رسيد. روسها مي دانستند که ميرزا شخص اول گيلان و مورد وثوق مردم است و مي خواستند که از طريق وي به اين منطقه و سپس کل ايران نفوذ کنند. نيروهاي اطراف ميرزا نيز عامل بلشويکها در ايران شده بودند. خالو قربان و احسان الله خان علناً با بلشويکها بودند. با کمک و مساعدت بلشويکها که دم از آزادي و ياري مظلومان مي زدند قدرت مجدداً به دست ميرزا افتاد و جمهوري گيلان اعلام موجوديت کرد. ولي از همان زمان هم معلوم بود که اين اتحاد راه به جايي نمي برد، چون خواسته هاي ميرزا با ديگر متحدينش فرق داشت. ميرزا مي خواست از کمک بلشويکها براي نجات کشور استفاده کند ولي متحدان کمونيستش تحت سيطره شورويها چيز ديگري مي خواستند. آنها در واقع ايران را تحت سيطره روسها مي خواستند. ميرزا نمي توانست حضور بيگانه حتي روسهاي آرمانخواه را بر کشور تحمل کند. بدين خاطر اختلافها آشکارتر شد و نيروها تجزيه گرديدند. با نزديک شدن شورويها به دولت مرکزي ايران که حالا تغيير يافته بود و سيد ضياء با کودتاي نظامي و به کمک رضا خان و با نقشه انگليسيها به قدرت رسيده بود، فشار بر نهضت جنگل افزوده شد. قرارداد 1921 نيز تير خلاصي بر نهضت جنگل بود.

 

کمکهاي شوروي به ميرزا قطع شد و نيروهاي شوروي نيز گيلان را ترک کردند . قواي دولتي با فرماندهي رضا خان سردار سپه که حالا به اوضاع قشون سروساماني داده بود گام به گام به محاصره جنگليها پرداختند. هر روز از تعداد جنگليها چه به واسطه فرار و چه به واسطه تسليم و مرگ کاسته مي شد. ميرزا در ارتفاعات سرد تالش تنها ماند. دم گرم ميرزا هم در سرما تأثير نداشت. چند روز بعد سر ميرزا به دست خالو قربان يار خائن ميرزا تحويل رضاخان گرديد. ولي آنچه مسلم است ميرزا هيچ گاه وطن را به بيگانه نفروخت و تسليم ظلم حکومت هم نشد.

 

منابع 

سردار جنگل، ابراهيم فخرايي

گيلان در جنبش مشروطه، ايراهيم فخرايي.

نهضت جنگل، شاپور رواساني.

ميرزا کوچک خان جنگلي، عباس رمضاني .

 

 

 

ميرزا کوچک خان جنگلي در اوايل مشروطه 

مشروطه گيلان؛ در خانه ميرزا کريم رشتي.از راست نفر دوم؛ حسين کسمايي، ابوالقاسم فخرايي و ميرزا 

 کوچک خان با چند مشروطه خواه گيلاني. از راست: اسکندرخان، ميرهاشم خان، ميرزا و علي زهري

     

[6656-288م]
ميرزا کوچک خان و جمعي از اعضا و هواداران نهضت جنگل در کسما به ترتيب شماره: 1. دکتر حشمت 2. ميرزا کوچک خان 3. حاج ميرزا احمدرضا حکيمي 4. محسن اميني 5. ميرآقا کسمايي و شيخ محمدتقي فرزند افتخارالعلماء  

[28- 8 ع]

از راست : اسماعيل جنگلي خواهرزاده ميرزا، ميرزا و حبيب الله خان   

[487- 1 ع]

ديدار آذري نماينده دولت با ميرزا در گيلان 
     

احسان الله خان و خالو قربان بازو به بازوي ميرزا داده اند! 

در منزل شهردار بندر انزلي، ميرزا کوچک خان با تعدادي از سران جنگل 

ميرزا و چند تن از مجاهدين جنگلي 

     

اعضاي شوراي انقلاب؛ از چپ : مير صالح مظفرزاده، گائوک آلماني، کازانف (فرمانده مرکزي قواي ارتش سرخ)، کارگاري تلي، ميرزا، حسن الياني (معين الرعايا) و کامران آقايف 

اعدام فدائيان جنگل به امر تيمورتاش 

 [ 4668- 1ع]
ميرزا کوچک خان
     

 

[4667- 1ع]
ميرزا کوچک خان  
 
[90-111ي]
هديه خالو قربان به رضاخان سردار سپه 


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org