» نوروز ناصرالدين شاه
[يادداشتهاي روزانه شهر جمادي الثاني 1303]
بسم الله الرحمن الرحيم
سال فرخنده فال جديد است، ايت ئيل است. سنه 1303 انشاءالله تعالي الي آخر به خوشي و خرمي و خوبي خواهد گذشت.
شب يکشنبه چهاردهم شهر جمادي الثاني
يک ساعت و نيم از شب گذشته تحويل حمل شد. از سنه تخاقوي ئيل به ايت ئيل. امروز هوا، الحمدالله بسيار خوب و گرم بود، از آن سرماها افتاده [است] شکوفه ها کم کم باز شده، وسط بيد مشک است. سبزه کم کم از زير سرما بيرون آمده است. امروز تمام اوقات را، اغلب در موزه بوديم و کار مي کرديم. امين السلطان بود. ميرزا علي اکبر بود. سرايدارباشي بود. امين السلطنه بود. اصحاب موزه بودند. جواهر بيرون مي آورديم، جواهر مي گذارديم. تمام اوقاتمان1 مصروف اين بود که امشب چه طور تحويل خواهد شد. مثل آدم که شکار را مي بيند، مي خواهد تفنگ بيندازد، دلش مي تپد. براي تحويل هم، همين طور دل مي تپد. به علت اين که تحويل يک ساعت و نيم از شب گذشته مي شود، قرار داديم که شام را وقت نقارخانه، اول غروب بياورند، بخوريم، که براي تحويل حاضر باشيم. يک روز قبل رفتيم به نظارتخانه، مجدالدوله هم خوانچه هاي هفت سين حضور، و حرمخانه را حاضر کرده بود. تماشا کرديم. مليجک هم با ما بود. همان خوانچه ها را امروز بردند به حرمخانه. هي مي رفتيم اندرون هي مي آمديم و گردش مي کرديم. اندرون هم شلوغ2 بود. فراش ها مي آمدند، مي رفتند. هفت سين آوردند. خلاصه همين طور گردش کرديم. تا وقت نقاره خانه و شام شد. وقت غروب شام آوردند. اهل سلام هم تا وقت غروب تمام در اتاق موزه حاضر شده بودند. شام را در اتاق نارنجستان خورديم. شام بي مزه[اي] در کمال عجله خورديم. يک ساعت از شب گذشته، شام تمام شد. فوراً رخت پوشيده حرکت کرديم، براي اتاق موزه. اتاق ها را تمام چراغان کرده بودند.
منبع: بديعي، پرويز. يادداشتهاي روزانه ناصرالدين شاه. تهران، انتشارات سازمان اسناد ملي ايران، 1378 .
______________________________
1. اصل: اوقات مان.
2. اصل: شلوق.