ماهنامه شماره 49 - صفحه 7
 

 

» اولین های دماوند

 

مختار حدیدی

 

 

(اولین گزارش صعود، اولین پرواز برفراز دماوند، اولین صعود از چهار جبهه) 1

 

دماوند برجسته ترین پدیده طبیعی ایران ، نماد این سرزمین و خاستگاه اسطوره ها و داستانهای ایرانی است . قله دماوند مرتفع ترین قله ایران واقع در استان مازندران بخش لاریجان است که در فاصله 70 کیلومتری خط مستقیم از تهران، 58 کیلومتری شهرستان آمل، 65 کیلومتری سواحل دریای خزر و 9 کیلومتری آبادی رینه قرار دارد.

 

دماوند از دریچه های گوناگون مورد تحقیق و بررسی واقع شده است. اکنون قصد داریم به سه مورد از اولین های دماوند بپردازیم.

 

1. اولین گزارش صعود به قله دماوند.

اولین صعود مستند به قله دماوند در 136 سال قبل در روز سه شنبه 22 ربیع الثانی سال 1288 برابر با سال 1249 خورشیدی مطابق با سال 1870 میلادی انجام گرفت. شرح کامل این صعود به نقل از روزنامه ایران به شماره 28 به سال 1288 هجری قمری (1249 خورشیدی) به شرح ذیل می باشد:

 

از قراری که در روزنامه نمره نهم مرات السفر نوشته اند در روز سه شنبه بیست و دوم ربیع الثانی که اردوی همایون در نزدیکی کوه دماوند اطراق نموده بود مشهدی علی محمد آفتاب گردانچی و کربلایی اسدالله و سید عزیزاله و حسین بالون ساز که هر چهار در زمره فراشان مخصوص بودند به میل خاطر و هوای نفس عزیمت قله کوه دماوند نمودند. ظهر روز مزبور از اردوی منصور حرکت کرده وقت غروب به منزل یکی از لاریجانیها که در دامنه قرینه به کوه مذکور واقع بود منزل نمودند یک ساعت به طلوع فجر مانده قربانعلی نامی را از اهل آن خانه دلیل راه نموده قصد قله کردند. تقریباً نیم فرسخ بر آن جبل صعود نمودند که آفتاب طلوع نمود قربانعلی که دلیل طریق و با ایشان رفیق بود نتوانست پیشتر و پیشتر برود معاودت به نشیب کرد سایرین بجد تمام و جهد وافر آهنگ قله نمودند دو ساعت از طلوع آفتاب گذشته چند ارغالی (شکارکوهی) به نظر ایشان آمد که می چریدند همچنین در نهایت صعوبت و غایت زحمت طی مسافت می کردند تا قریب دو ساعت به غروب مانده به مرکز و نقطه ی حقیقی قله رسیدند. کربلایی اسداله بر سایر رفقا سبقت گرفته قدری زودتر به اصل قله وارد گشت او را لمحه واری عارض گشت حالت تهوع دست داده بیهوش گشت به استشمام و آشامیدن سرکه بهتر شد...

 

همانا عروض این عارضه به سبب استنشاق هوایی لطیف تر از هوای سابق معتاده او بود برودت هوا نیز امدادی نموده و عامه این حالت را به کوه گرفتن تعبیر می نمایند. خلاصه از اول دامنه کوه تا مسافت نیم فرسنگ مرتع و چراگاه بود و از آن به بالاتر دیگر نه علفزار و مرغزار و نه شکار. و این اشخاص از طرف شمالی کوه [درحال] صعود بودند. آنچه از وضع صوری قله حکایـــــت می نمودند اندک مسطح است مقدار پانصد ذراع در پانصد ذراع لوزی شکل نسبت به اطراف وسطش اندک مایل به تعقیر...

 

کربلایی اسداله سابق الذکر از دوار و تهوع افاقتی یافته مشغول به گردش می شود طرف شرقی قله که مشرف به لارستان است دو حفره ملاحظه نموده که در سنین ماضیه و حالیه لاریجانیها حفر نموده گوگرد برمی آورند. عمق یکی مقدار دو ذراع شاهی و دیگر اندکی کمتر. حفره نخست را طولانی و ممتد حفر کرده بودند چنانچه مانند غاری شده بود و پاره برفی صلب بر او احاطه نموده پناهگاهی از برای مسافران قله تشکیل یافته بود. شب را زیر برف در میان آن به سر برده و آنچه این اشخاص آذوقه تهیه دیده بودند نان، پنیر، سرکه، پیاز ، هیزم زغال بود غلیان نیز همراه داشتند. در آن شب چندانکه جهد کردند آتشی افروخته خود را از شدت سرما حفظ نمایند ممکن نشد تا چه رسد به اینکه توانند بالون روشن نموده محض اطلاع اهل اردو صعود دهند... آن شب را با هزار تعب به روز آورده حکایت می نمودند که نفسها به طوری گرفته می شد که امکان خواب کردن نبود و هوا عفونت گوگردی داشت. اول صبح صادق برخاسته به صد تدبیر و زحمت آتشی افروخته گرم شدند. قدری خاک زرد که خاک گوگرد بود و اندکی نیز گوگرد شفاف صاف با خود آوردند دو ساعت از طلوع آفتاب گذشته از فراز قله آهنگ نشیب نمودند هنگام ظهر به پایه و دامنه کوه معاودت کردند و فرط برودت را به یخ بستن سرکه که همراه داشتند قیاس توان نمود... . قدری نقره مسکوک و غیر مسکوک از قبیل انگشتری و مهر ثبت که با خود داشتند به واسطه رایحه کبریته سیاه شده بود.

 

2. اولین پرواز بر فراز قله دماوند

در سال 1304 برابر با 1925 میلادی اولین پرواز بشر بر فراز قلة دماوند انجام گرفت. گزارش کامل این پرواز به نقل از مجلة قشون شماره 13، سال چهارم دی ماه سال 1304 نقل می شود:

 

پس از ورود هواپیماهای فرانسوی به تهران، روز 27 آذرماه در ساعت ده صبح حضرت اجل وزیر جنگ (امیرلشکر امیر طهماسبی) به اتفاق ریاست محترم ارکان حزب کل قشون برای پرواز از بالای قله دماوند در قلعه مرغی (فرودگاهی ابتدایی در تهران) حضور به هم رسانیدند، نظر به اینکــه قله دماوند از مرتفع ترین قلل سلسله جبال البرز و به ارتفاع 5628 متر می باشد و برای گذشتن از فراز آن طیاره باید لااقل 6000 متر اوج گیرد لذا هیچ یک از طیاراتی که تاکنون در آسمان تهران پرواز کرده اند، به این مسافرت خطرناک مبادرت ننموده بودند.

 

طیارات فرانسوی که به طرف قله پرواز نمودند، برای اجرای مأموریتهای اکتشافی و بمب اندازی به کار می روند و دارای دستگاه عکاسی و سینماتوگراف بوده و دستگاه بمب انداز که هر یـک از آنها قادر به حمل 600 الی 800 کیلو بمب می باشند، این مسافرت مهم هوایی یک ساعت و سه دقیقه به طول انجامید، 28 دقیقه پرواز از تهران الی قله دماوند و 35 دقیقه برای طیران روی قله و مراجعت به قلعه مرغی مصرف شده است.

 

در این برنامه سه فروند هواپیمای فرانسوی شرکت داشتند که در هر یک دو نفر جمعاً شش نفر افراد زیر بر فراز قله دماوند پرواز کرده مشغول سیاحت بودند، وزیر جنگ به اتفاق نایب اول طیاره چی به نام (شارل) یک هواپیما، ریاست کل ارکان حزب به اتفاق کاپیتان (ژیریه) طیاره چی هواپیمای دیگر و سومین هواپیما حامل کاپیتان (بران) وابسته نظامی فرانسه و نایب اول طیاره چی (راباتل) بوده است.

 

3. اولین صعود از چهار جبهه

مرحوم رابوکی نام آشنای کوهنوردان ایران، کوهنوردي که دل در گرو دماوند داشت و جان در دماوند گذاشت.2

 

وی در یک اقدام جسورانه در 11 مرداد 1380 در مدت 26 ساعت و پانزده دقیقه قله دماوند را از چهار جبهه صعود کرد که بخشهایی از گزارش این صعود را در اینجا می آوریم:

 

         پنجشنبه یازدهم مرداد ماه هشتاد، ساعت دو و ده دقیقه بامداد گوسفندسرای احسانی را به آرامی ترک می کنیم. نور مهتاب همه جا را روشن کرده بود. ما 7 نفر بودیم همگی بجز یک نفر قصد صعود چند جناح را داشتند، به زودی در شیب کوه قرار می گیریم. پرتو نور مهتاب چنان است که گویی در پهنه آسمان قرار گرفته اید. حرکت ما به طرف بارگاه سوم به آهستگی صورت می گیرد و این بیشتر به واسطه تاریکی شب است، هر از گاهی صدای سگهای گله چوپان سکوت کوهستان را می شکست و در بالای دره سنگی، آنها سرانجام به استقبال ما آمدند. در ساعت سه و ده دقیقه از دره دوم عبور کردیم و در مسیر پناهگاه قرار گرفتیم.

 

             بعد از اینکه از صخره های مشرف بر پناهگاه عبور کردیم بر روی گردنه ای می رسیم کـــه کافردره را در سمت راست خود می بینیم، آبشار یخی هنوز در خواب صبحگاهی است. بسیاری از کوهنوردان در راه قله به چشم می خورند. هوا در اینجا رفته رفته روشن می شود. در آبشار یخی به انبوهی از صعودکنندگان برمی خوریم که شامگاهان راه قله را در پیش گرفته بودند. ما اکنون از آنها عبور می کنیم. به هر صورت ما در ساعت 10/8 دقیقه به قله می رسیم و 30 دقیقه برای صبحانه و استراحت در روی قله توقف می کنیم و در آنجا مقداری از بارها مثل مواد غذایی و چیزهای دیگر را در جناح غربی قله جاسازی می کنیم و آنگاه در مسیر فرود جبهه غربی قرار می گیریم و در ارتفاع پنجهزار متری پس از گذشتن از کاسه بزرگ جنوب غربی به صخره های زیرقله و به پناهگاه می رسیم. بعد از 45 دقیقه استراحت در پناهگاه به طرف قله حرکت می کنیم. در ساعت اول با گامهای آهسته و بدون توقف پیش می رفتیم. در ساعت دوم گامها را سریعتر می کنیم. در ساعت سوم صعود به گروههایی بر می خوریم که قبلاً آنها را در هنگام فرود دیده بودیم که به طرف قله می رفتند به آنها روز به خیر و خسته نباشید می گوییم و از کنار آنها به آرامی گذر می کنیم. کمی بالاتر حدود ده دقیقه استراحت می کنیم و آنگاه گامهای سریعتری بر می داریم و به سرعت خود را به قله می رسانیم در آنجا کمی استراحت می کنیم تا اینکه به طرف جناح شمالی سرازیر می شویم.

 

            فرود از صخره های سیاه مشرف بر یخچال سیوله خیلی دل انگیز و نشاط آور است. در عبور از مرحله دوم فرود پس از عبور از این قسمت به ناحیه ای هموار می رسیم. کمی بعد در جانپناه دوم شمالی قرار می گیریم. بعد از استراحتی کوتاه پناهگاه را به سوی قله ترک می کنیم.

 

زاغها پرندگان نجات

            در زیر ستونهای گوگردی قله هستم3 که با دسته ای از زاغهای بلندپرواز قله روبه رو می شوم. آنها با دیدن من جیغ زنان حضورشان را اعلام می دارند. بعضی از آنها به طرف من شیرجه می زنند  و از روی سر من عبور می کنند. این حرکات را من کمتر در این پرندگان دیده بودم. این صحنه هایی بود که مرا به یاد سالهای دور می انداخت. در بیست و پنجم شهریورماه سال شصت همین زاغهای سیاه باعث پیدا کردن جسد کوهنوردی در دره یخار شدند و این بار کمی به عقب بر می گردیم و سال 57 و درهمین جبهه شمالی شادروان تقی فخر فاطمی بر اثر سقوط در ارتفاع پنجهزار متری درگذشت، جسد او مدتها در بالا ماند. بارشهای برف مانع از پیدا شدن او می شد تا اینکه روزی برای پیدا کردن او اقدام  کردیم و به اتفاق مرحوم عبدالله عزیزی خیلی از جاها را جستجو کردیم و زمانی که می خواستیم جستجو را متوقف کنیم من کمی از دیگران جلوتر می رفتم به ناگاه چند زاغ سیاه را دیدم که در یک نقطه پرواز می کنند و هر ازگاهی بر همان نقطه بر زمین می نشینند. با کنجکاوی به طرف آنجا رفتم و با جسد خون آلود تقی فخر فاطمی روبه رو شدم. جالب اینکه این زاغها هیچ صدمه ای به او نزده بودند.

 

بعد از پشت سر گذاشتن زاغها و عبور از باند شمالی به قله پا می گذارم، در اینجا وسایل اضافی را که مقداری هم شامل مواد غذایی می شود بر روی قله و در مسیر شمال شرقی قرار می دهم، خوب من برای برگشتن بر روی قله می بایست که انرژی کمتری را مصرف می کردم حال در صورتی که ساعت 45/6 دقیقه را نشان می داد سبکبار در مسیر فرود قرار می گیرم. این در صورتی بود که زمان سریعی را از جانپناه شمالی طی کرده بودم یعنی زمانی کمتر از دو ساعت و چهل و پنج دقیقه، و اکنون با این امید که توانایی بالا آمدن از تخت فریدون را دارم به پایین می روم.

 

در ساعت هشت به پناهگاه تخت فریدون می رسم. ارتفاع این پناهگاه درحدود چهار هزار و چهارصدمتراست و دارای چهار مسیر صعود است. دو مسیر آن در جبهه شمال شرقی و دو مسیر دیگر آن هم در جبهه شمالی واقع شده ، در اینجا پس از سی دقیقه استراحت، پناهگاه را به سوی قله ترک می کنم.

 

ساعت بیست و پنج دقیقه بامداد است که بر روی قله تک و تنها می ایستم و به پاس این نعمتها شکرگزاری می کنم. در کنار حوضچه گوگردی جدیدی که بوی تعفن از آن خارج می شد زانو می زنم و سجده شکر به جا می آورم. به هر تقدیر از جبهه جنوبی با آرامش فرود می آیم. درحین پایین آمدن احساس می کنم که سرما بدن مرا کرخ کرده است، بعد از آن به راحتی از آبشار یخی هم عبور می کنم و در کنار سنگی توقفی کوتاه کرده و مقداری میوه و شکلات می خورم. از بام برفی به این طرف هیچ چیزی نخورده بودم. در نزدیکیهای پناهگاه جنوبی رفت و آمدهای زیادی به چشم می خورد. ساعت دو و سی و پنج دقیقه بامداد است به اولین دسته از کوهنوردانی که به طرف قله حرکت کرده اند روبه رو می شوم و به آنها صبح به خیر می گویم، پس از گذشتن از گذرگاه کافردره و عبور از صخره های سرخ لت به گوسفندسرای میانی می رسم، در این جا مورد حمله سگهای گله چوپان قرار می گیریم. آنها در تعقیب من لحظه ای هم درنگ نمی کنند. در این وادی از چوپان گله هم خبری نبود. به هر ترتیب فرار به سلامت از این معرکه خود یک حکایتی است، شب هنوز به پایان نرسیده بود که به گوسفندسرای عمو احسان یا بهتر بگویم پایگاه اصلی می رسم، ساعت چهار و سی دقیقه بامداد را نشان می داد.

 

تمامی طول شب و روز راه پیمودم و زمان از بیست و چهار ساعت هم گذشت. با توجه به اینکه حرکت ما ساعت دو و پانزده دقیقه روز قبل آغاز شده بود جمعاً بیست و شش ساعت و پانزده دقیقه زمان رفت و برگشت به طول انجامید. گوسفندسرا هنوز در خواب به سر می برد، ولی کوهنوردانی هم بودند که در این آغاز صبح، پایگاه را به سوی بارگاه سوم ترک می کردند.

 

برنامه صعود این چهار جبهه در اینجا خاتمه پذیرفت.

   

تصاوير : جلال فرهمند

 

ديو سپيد پاي دربند

 گوسفندسراي احساني؛ محل تجمع اوليه کوهنوردان براي صعود به قله

  وجه تسميه گوسفندسراي احساني

     

 

 

 

   بارگاه سوم در ارتفاع 4200 متري. محل اتراق و همهوايي (هماهنگي سيستم تنفسي در ارتفاعات) کوهنوردان براي صعود به بام ايران؛ ارتفاع 5671 متر

 درياچه لار از ارتفاع 4200 متر

  پناهگاه بارگاه سوم

     

 

 

 

   پناهگاه بارگاه سوم

 شعبده مه و ابر در
دامنه هاي البرز

   بر آستان دماوند

     

 

 

 

   قله دماوند، يا علي مدد

   قله دماوند، نيمه مرداد 1383. دما در گرمترين زمان، صفر درجه

   قله دماوند. شايد اين گوسفندان مسير گم کرده يا به قصد کوهنوردي آمده بودند!

     

 

 

 

   دهانه آتشفشان. در زمستان معمولاً دماي قله به 40 درجه زير صفر مي رسد

   گروه کوهنوردي مهر (مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران) در کنار دهانه آتشفشان

 خيمه زدن چادر در دهانه آتشفشان

     

 

 

 

 در قله با همه شگفتي و هيجان به سبب افت فشار هوا، لحظاتي بيش درنگ نتوان کرد

   دورنماي درياچه لار از قله دماوند

 بازگشت از قله

     
 

 

 
 

 به سوي شهر

 

 



1. براي تهيه مطالب اين بخش؛ از فصلنامه کوه شماره هاي 23، 25 و 39 استفاده شده است.

2. جلال فروزان (رابوکي) از کوه نوردان بنام و صاحب سبک که صعودهاي سرعتي و بي نظيري در دماوند و نيز چند صعود به هيماليا داشت، در سي ام فروردين 1381 به هنگام صعود دماوند ناپديد شد. بعد از 6 ماه، در مهرماه جنازه جلال در دره يخار پيدا شد و توسط کوهنوردان به تهران انتقال يافت.

3. در این مرحله از برنامه صعود همراه جلال رابوکی باز می ماند و وی به تنهایی ادامه مسیر می دهد.

 
 

ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org