ماهنامه شماره 40 - صفحه 9
 

» با صبا در چمن لاله (حماسه خرمشهر) 

 

محمد معيني

 

پيراهن سربازي زرهي آهنين است كه دست فداكار و وطن دوستي آن را بر اندام جوانمردان خونگرم و فعال مي پوشاند. امام علي (ع)

 

در 26 شهريور 1359/17 سپتامبر 1980؛ قرارداد 1975 الجزاير را صدام لغو كرد و تسلط كامل عراق بر آبراه اروند اعلام گرديد. در 31 شهريور 59 تهاجم سراسري از هوا و دريا و زمين به خاك جمهوري اسلامي ايران براي ساقط كردن حكومت نوپاي انقلاب اسلامي آغاز شد و ماشين جنگي عراق با استعداد 12 لشكر با بهره مندي كامل از تجهيزات، پيشروي را در كليه مرزها ادامه دادند، اما در خرمشهر با مقاومت دليرانه روبه رو شدند. مدافعان يك به يك در خون غلتيدند و خرمشهر به خون نشست. يكي از دلير مردان مدافع خرمشهري از آن نبرد نابرابر و از آن روز خونين چنين ياد مي كند:

 

روز 10 مهر، روز خونين براي خرمشهر بود ... و بچه ها در آن روز حماسه عظيمي آفريدند و تا زنده بودند شهر به دشمن ندادند ... روز 23 مهر حملات عراق سنگين تر و خيابانها و كوچه هاي شهر با خون مدافعين رنگين تر و خونين تر شد، با اين همه مقاومت و دفاع همچنان به صورت نابرابر تن به تن يا تن با تانك ادامه داشت، فرماندهان دشمن طي جلسۀ 27/7/59 تصرف هر چه سريعتر پل خرمشهر را ضروري دانستند.

 

در دوم آبان تهاجم با حجم گسترده آغاز و پل خرمشهر را دشمن مسدود كرد و از طرف فرماندهي دشمن، روز دوم آبان روز اشغال خرمشهر ناميده شد، در حالي كه هنوز مقاومت ادامه داشت و دشمن هنوز نتوانسته بود بر تمامي شهر تسلط يابد، سقوط پل حتمي و قريب الوقوع بود، بر اين اساس دستور عقب نشيني به نيروهاي خودي صادر شد ... با اين حال مدافعين خرمشهر تا آخرين لحظات با دشمن جنگيدند و به خون تپيدند و نماز عشق حماسه و دلاوري با وضوي خون خواندند. چنين بود كه خرمشهر از خون سرخ دلاوران ايراني خونين شهر شد و نام خرمشهر يادآور ايثار، عشق و حماسه شد.1

 

خبرنگار آسوشيتد پرس درباره مقاومت خرمشهر مي گويد: « مدافعان ايراني چنان مقاومت سرسختانه اي در اكتبر 1980 از خود نشان دادند كه پس از سقوط شهر، ايران نام خرمشهر را به خونين شهر تغيير داد ... » 2

 

تا اينكه در نهم ارديبهشت 1361 ساعت 30/24 با قرائت رمز عمليات، عمليات بيت المقدس آغاز شد و طي چهار مرحله ادامه پيدا كرد، در حالي كه دشمن سخت براي حفظ خرمشهر مي كوشيد. اسنادي كه از سنگرهاي دشمن به دست آمده اهميت آن را مي رساند و دليل مقاومت را توجيه مي كند3:

 

« دفاع از محمره (خرمشهر) نگهباني از پيروزي است، دفاع از خرمشهر، شرافت آزادگان عراقي را به همراه خواهد داشت، دفاع از خرمشهر نابودي دشمن فارسي را تضمين مي كند.»

 

در 3/3/61 حلقه محاصره خرمشهر  با هدف آزادسازي تنگ تر شد و با همه تلاشهاي دشمن، خونين شهر را رزمندگان پر توان اسلام آزاد كردند و بدين ترتيب خرمشهر كه پس از 34 روز مقاومت در برابر دشمن سقوط كرده بود بعد از 575 روز اشغال در ظرف 48 ساعت و به طور كامل از لوث وجود اشغالگران پاكسازي شد و رزمندگان در مسجد جامع نماز شكر به جاي آوردند. با اعلام خبر آزادسازي در ساعت 14 از صداي جمهوري اسلامي مردم غرق شادي شدند و با دادن شيريني در خيابانها و با حضور در مساجد نماز شكر به جاي آوردند و اينك اين مختصر شرح آن حماسه:

 

... تا كه آن روز فرا رسيد، روز پر غوغاي وصال، روز فنا شدن فراق، روز وداع با هجران، از هر كران صف اندر صف، مرداني شجاع، جواناني با صولت قاسم، پيراني با جاذبه حبيب يكباره از هر چه بود بريدند، و دل در گرو لقاي دوست نهادند كمر همت بستند و با پيام جلودار قافله نور، شاد و مسرور گام در گام، با اراده فولادين چون كوهي استوار با طنين كافرسوز و دشمن كوب "الله اكبر" دشت خشكيدۀ جنوب، و نخلستانهاي سوخته را رهايي دادند، بي اختيار همه دلها به تپش درآمد اشكهاي مشتاقان جاري شد. فوج فوج مردان براي رهايي اين پايگاه شيران كه چند صباحي جولانگاه روبهان شده بود، حركت كردند.

 

سلام اي خرمشهر سلام اي سراپا نجابت اي كه در دل داغ اسارت داري و بر رخسار خون سرخ شهيدان و بر تن زخم جنايت نابكاران؛ خرمشهر برخيز به استقبال، فرزندان غيرتمند سراپا شور به سويت آمدند شاهد باش روز حماسه را. و بدين سان نبرد آغاز شد، نبرد سنگيني ميان سپاه توحيد با جنود ابليس، اينان در دل عشق خدا و در سر لقاي دوست دارند، با چهرۀ مصمم همه آماده به فرمان جانان، هدف؛ گرفتن شهر، مقصد؛ پاك كردن وطن از لوث وجود كافر كيشان.

 

از اين نويد، همه جاي وطن پر هلهله شد، حتي تيرهاي شكسته چراغ برق انتظار مي كشيدند نخلهاي سوخته سر برآورده غم جانكاه خود در گوش سربازان اسلام نجوا مي كردند، فرياد "يا حسين" سراسر دشت را به لرزه درآورده بود. حمله سنگين تر شد، هرچه آفتاب پرسوزتر مي شد، نبرد گرمتر مي گرديد.

 

تمامي موانع درهم نور ديده مي شد، مگر مي شد با كشيدن سيم خاردار مانع عبور طوفان شد، يورشي ديگر آغاز شد، مارش حمله، و فرياد مقاومت بلند بود خدايا چه خواهد شد، همه مي جنگيدند، آري نخلها با خون سيراب شدند. به ناگاه هجوم آخرين آغاز گرديد صداي   "الله اكبر" از همه سو.

 

خونين شهر بار ديگر به خون نشست، و خون پيروز گرديد. آفتاب فتح با تابش بر شط خون بر سرخي نبرد مي افزود و مرتب مارش نواخته مي شد: « توجه فرماييد، توجه فرماييد: خونين شهر، شهر خون، شهر قيام آزاد شد.»

 

بعد از 575روز اسارت و مقاومت؛ و اين وعده خدا بود همه به وجد آمدند. مجاهدان راه خدا به شهر وارد گشته و جنود كفر را به ذلت نشاندند. بار ديگر بوي باروت جاي خود را به بوي ياسمن هاي بهاري داد و لاله ها روييدن آغاز كردند و دلاوران لشكر توحيد سر به سجده گذاردند و بدين سان ديو نفس را با سنگ تقوا كوبيدند، خونين شهر آزاد شد. اما براي هر وجبش رعنا قامتي به خاك افتاد و مادري سياه پوش گرديد. آن روز يعني سوم خرداد 1361 روز خجسته و مبارك رهايي بود. اينك هنوز هم اگر به گرد شهر فرود آيي  تكبير مبارزان راستين و فرياد غيورمردان را خواهي شنيد و هنوز هم بوي خون پاكان مهاجر به مشامت خواهد رسيد. كودكاني كه پدر و برادر و عزيزان خود را در كنار شهر هديه دادند. اينك خرمشهر سرافراز تو آباد خواهد شد. دوباره نخلهايت بارور خواهد شد.

 

با صبا در چمن لاله سحر مي گفتم

كه شهيدان كه اند اين همه خونين كفنان (حافظ)

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

1- از خونين شهر تا خرمشهر. مركز مطالعات و تحقيقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامي. چاپ دوم. خرداد 1373 .

2- همان. ص 47 .

3- همان. ص 157.

 


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org