ماهنامه شماره 37 - صفحه 6
 

اسب بخار

 

مي گويند روزي نامه اي براي كريم آقا بوذرجمهري مي آيد كه مسئول كارپردازي تقاضا كرده بود كريم آقا موافقت كند تا يك موتور به قوه ده اسب بخار از خارج وارد كنند براي امور مورد احتياج.

 

سر لشكر كريم آقا بوذرجمهري وقتي چشمش به عبارت "اسب بخار" مي افتد با خود مي گويد نويسنده نامه چه اشتباهي كرده، حواسش كجا بوده؟ اسب مجار را اسب بخار نوشته. لذا سري تكان مي دهد و بر حواس پرتي نويسنده افسوس مي خورد و كلي به خود فشار مي آورد كه طرف را مورد مؤاخذه قرار ندهد و او را تنبيه نكند، و به همين بسنده مي كند كه بخار را خط بزند و به جاي آن بنويسد "مجار" (تا نويسنده بعد از آن چنين سوتي هايي ندهد) سپس در ذيل نامه مي نويسد: رئيس كارپردازي! با تقاضاي شما مبني بر خريد ده اسب مجار موافقت نمي شود، زيرا اين همه اسب مجار در اصطبلهاي ارتش جولان مي دهند ديگر چه لزومي به خريدن ده اسب مجار است.


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org