ماهنامه شماره 36 - صفحه 2
 

» انگليسي وفادار

 

  جلال فرهمند
Farahmand@www.iichs.org

 

نمايندگان پارلمان انگليس چه عوام و چه لردها همواره با دربار ايران و شخص شاه روابط نزديكي داشتند و در حفظ منافع خود و كشورشان گاه چنان رفتاري مي كردند كه موجب تعجب مي شد.

 

البته در دهه پنجاه شمسي اين نزديكي در روابط  و مجيزگويي نمايندگان پارلماني پا از حد خود بيرون گذاشت و تعداد زيادي از آنان با حضور در ايران زمينه همكاري شركتهاي پيمانكاري خود يا دوستانشان را به عنوان رابط و واسطه فراهم مي كردند.

 

در اسنادي به جاي مانده از گذشته اسامي اشخاصي چون الدون گريفيث رياست گروه پارلماني ايران و انگليس و دوست نزديك اردشير زاهدي و يا پيتر تمپل موريس دبير همين گروه و شخص مورد نظر ما در اين سند ويژه يعني جوليان ايمري به چشم مي خورد.

 

جوليان ايمري از نمايندگان پر نفوذ مجلس عوام و از دوستان ايران به شمار مي رفت. وي دوست نزديك پرويز راجي، آخرين سفير شاهنشاهي در لندن بود. وي در ملاقاتهايش با سفير ايران هميشه از شاه تعريف و تمجيد مي كرد. چنانكه يك بار به اولين ملاقاتش و آشناييش با شاه چنين اشاره مي كند:

 

« اولين باري كه شاه را ملاقات كردم در يكي از سالهاي دهه 1950 طي ضيافتي در سفارت ايران بود كه سفير وقت ايران مرا به شاه معرفي كرد و در همانجا شاه اين عبارت را به زبان آورد كه : ما بايد خود را از شر اين مردك كه عبدالناصر نام دارد خلاص كنيم و با شنيدن چنين سخني از شاه واقعاً قدرت او را در بي احتياطي تحسين كردم .»1

 

از همين زمان (يعني پس از كودتاي 32) تا سال 57 پايه هاي دوستي ايمري با تهران و شاه استوار شد و نزديك به دو دهه محل رفت و آمد اين شخص شد، ولي از زماني كه ايمري شاه را به خاطر بي احتياطيش تحسين كرده بود بيست سال بيشتر نگذشته بود كه حوادث تهران چنان شتاب آلود پيش مي رفت كه دوستان خوب شاه در اقصي نقاط جهان دست به كار كمك و ياري شاه شدند تا با مشورتهاي خود سرو ساماني به اوضاع نابسامان وي دهند. سال 57 سال سفرهاي همه جانبه اين اشخاص و هيئتهاي مشاور به ايران بود. هيئتهايي كه از اروپا و آمريكا به ايران سرازير مي شدند. از جمله اين اشخاص نام ايمري هم به چشم مي خورد.

 

اندك زماني از حادثه 17 شهريور 57 نگذشته بود كه وي ضمن حضور در سفارت ايران از راجي تقاضا مي نمايد زمينه مسافرتي به ايران و همچنين ملاقات با شاه و ساير عوامل رژيم را برايش فراهم نمايد. راجي درباره اين تقاضاي ايمري مي نويسد:

 

جوليان ايمري (نماينده پارلمان انگليس) كه براي صرف ناهار به سفارتخانه آمده بود مي گفت: او و دوستانش در حزب محافظه كار واقعاً از روند حوادث ايران سرگيجه گرفته اند و معتقد بود : ... چون وظيفه دوستي ايجاب مي كند در موقع گرفتاري و سختي به دوست كمك شود، لذا من آماده ام به بهانه ديدار از دخترم -  كه هم اكنون در تهران به سر مي برد – عازم ايران شوم و در آنجا ضمن ملاقات با شاه ، شريف امامي ، افشار و همچنين دوست قديميم هويدا ، با آنها به تبادل نظر بپردازم ... كه من با استقبال از اين ژست دوستانه جوليان ايمري به او قول دادم ترتيب لازم براي رسيدن به آرزويش را فراهم كنم و نتيجه اقداماتم را در اسرع وقت به اطلاعش برسانم. 2

 

سند ارائه شده در اين شماره ماهنامه بهارستان نيز جريان مفصل ديدار اين دو (راجي و ايمري) را شرح مي دهد. اين سند شامل روز و ساعت ملاقات و موافقت محمدرضا پهلوي با اين ديدار است.

 

ايمري پس از اين ديدار با شاه بسيار نااميد شد و در جمعي دوستانه با حضور راجي سخناني به زبان مي آورد كه چندان به مزاق راجي خوش نمي نشيند:

 

 ... امروز ناهاردر منزل جوليان ايمري مهمان بودم، كه در آن بيلي مك لين و جرج گاردينر (دو تن ديگر از وكلاي پارلمان انگليس) هم شركت داشتند. لحن گفته هاي جوليان نشان مي داد كه بدبيني او نسبت به عاقبت حوادث ايران به مراتب بيشتر از من است و در باره شاه هم مي گفت كه : هنگام ملاقاتش با او ، افسردگي شديد شاه را به صورتي آشكار احساس مي كرد. تا جايي كه اكثراً هنگام گفت و گو براي مدتي طولاني ساكت مي شد، و جوليان كه حدس مي زد سكوت شاه علامتي براي پايان شرفيابي است، تا مي خواست از جا برخيزد، مواجه با اشاره شاه مي شد كه او را امر به نشستن مي كرد و نگراني عمده جوليان ايمري پيامدهاي وخيم ناشي از اوضاع ايران در مسائل استراتژيك و ظهور مشكلات عمده در سطح بين المللي بود، نه مسائل سقوط شخص شاه ... و همين نكته سبب مي شد كه از شنيدن اظهارنظرهايش خيلي حرص بخورم.3

 

اين سفر نااميدكننده مانع از آن نبود كه ايمري به عنوان دوستي وفادار از شاه حمايت نكند و حتي هنگامي كه كالاهان نخست وزير وقت انگليس در پارلمان سفر ملكه انگليس به تهران را نشان دهنده پشتيباني انگليس از شاه نمي دانست آن را حرف مفت و خنجر زدن از پشت تعبير كرد. تلاشهاي ايمري و امثال وي مانع از سقوط شاه نگرديد. سند را با هم مي خوانيم:

 

[32 تا 26- 508- د]  (1) (2) (3) (4) (5) (6)

 

 


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org