ماهنامه شماره 29 - صفحه 5
 

 

 

» خاطرات عميدي نوري

 

 56/7/25– ديروز نطق شاه مورد بحث بين من با فرزندم محمدابراهيم (فرهنگ) در سر ميز نهار بود. او از من مي‏پرسيد: دوره مجلسين شورا و سنا كه مي‏گويند چهار سال است در اين صورت ديگر در پانزده مهر ماه هر سال، شاه به كالسكه با شهبانو مي‏نشيند و نمايندگان دو مجلس به كاخ سنا مي‏روند و عده‏اي هم از وزرا و رؤسا در اين تشريفات حاضر مي‏شوند يعني چه؟ و اينكه باز هم بعد از پانزده مهر، دو رئيس مجلسين شرفياب مي‏گردند و عريضه‏اي به شاه مي‏دهند كه مجلسين حاضرند كار كنند يعني چه؟ من در انگلستان كه درس مي‏خواندم همچنين مدتي كه در امريكا در لس آنجلس در دانشگاه بودم از اين چيزها نه ديدم و نه در روزنامه‏ها خواندم. من خنديدم از اين تشريفات بي معني و به او گفتم : در آنجاها چون شاه انگليس و رئيس‏جمهور امريكا قدرت واقعي قانوني دارند خود را نيازمند به خودنماييهاي غيرمورد نمي‏بينند. ولي در اينجا شاهها مخصوصاً محمدرضاشاه كه مدتي عقده غيرخودنمايي داشت و از طرفي هم ديده و شنيده بود پدرش قدرت وسيع در كار كشور داشت حالاها كه ميدان را خالي براي خودنمايي مي‏بيند با اين تشريفات بي مورد مي‏خواهد خود را قادر واقعي نشان دهد. در حالي كه نمي‏داند اين طرز تفكر و اين نمايشهاي نابجا چنين عكس‏العملي در روحيه مردم ايران مي‏بخشد كه نمونه آن را الان شما اظهار داشتيد. بلي، حقيقيت همين است كه شما گفتيد. نه در قانون اساسي كشور ما حتي افتتاح دوره‏هاي مجلس شورا قيد است كه از طرف شاه بايد باشد تا چه رسد به مجلس سنا كه اصلاً سالها تشكيل نشده بود. به علاوه فرض كنيم براي تشريفاتي در ابتداي تشكيل دوره‏هاي چهار ساله چنين امري به ميان آيد ديگر هر سال در پانزده مهرماه اين كار به كلي بي معني است و از اين بي‏معني‏تر اينكه رؤساي مجلسين عريضه‏اي به شاه بنويسند و خدمت ايشان برسند كه مجلسين آماده كارند. محمدابراهيم خنديد و گفت : البته [در] هر يك از سازمانهاي كشور ممكن است تعطيلاتي از طرف افراد پيش آيد. چنان كه در مجلسين سنا و شورا هم تعطيلات پيش مي‏‏آيد. الان شنيدم در اين دو مجلس چند جور تعطيلات هست. يكي همين تعطيلات تابستاني. يكي تعطيلات زمستاني در ايام ژانويه كه گويا بيست روز تعطيل مي‏كنند. سومي : هم تعطيلات نوروزي كه آن هم از چند روز آخر سال تا اوايل ارديبهشت سال ديگر ادامه دارد. پس بايد پس از هر يك از اين تعطيلات از اين گونه تشريفات انجام يابد؟ گفتم : همه اينها از بيكارگي و بيكاري قوه مقننه كشور ماست كه آن هم چون خاصيت واقعي خود را از دست داده است (زيرا هم اساس وظيفه مجلسين كه نظارت در اعمال قوه مجريه است به كلي فراموش شده و هم در وضع قوانين، فاقدِ آزاديِ اراده است) از اين جهت به اين نوع تعطيلات از يك طرف و در برابر آن گرفتن حقوقهاي زياد و اضافاتي از قبيل وام خانه و اتومبيل و خرج سفرهاي خارج و ميهمانيها مي‏پردازند همه اين كارها از دخالتهاي شاه و ضعف مجلسين دليل ضعف كامل بلكه محو دمكراسي و قوه مقننه كشور مشروطه سلطنتي ايران است. محمدابراهيم گفت : ولي اين دفعه در جواب عريضه رؤساي دو مجلس شاه حرفهايي زد كه به نظرم خارج از موضوع وظيفه مجلسين بود. او جواب كارهايي كه اين چند روز در تهران اتفاق افتاده بود و در روزنامه‏ها هم برخلاف وضع سابق منتشر شده بود داده بود، از قبيل اتفاقي كه در دانشگاه افتاده بود كه عده‏اي نقابدار به اتوبوس دختران دانشگاه حمله كردند و گفتند نبايد در ساختمان پسران باشند و يا اينكه در حضرت عبدالعظيم اجتماعي تشكيل شد و زنده باد خميني گفته شد! شاه با اشاره به اين گونه وقايع گفت ما نمي‏گذاريم از آزادي سوء استفاده شده، كشور ما به دو هزار سال پيش برگردد. من لبخندي زده گفتم : بله، جان كلام در همين است. من خيال مي‏كنم وقايع اخير كه در دانشگاه و زاويه حضرت عبدالعظيم و پخش اعلاميه در پارك سنگلج اتفاق افتاد از كارهايي است كه طبق نقشه خود شاه به دست مأمورين خفيه سازمان امنيت طرح‏ريزي و اجرا گرديد تا از آن همين مطلب بهره‏برداري گردد كه شاه در نطق خود بدان اشاره نمود. زيرا امكان ندارد اسم خميني را كسي در ايران ببرد مگر گرفتار زندان سازمان امنيت گردد. پس اينكه علناً در صحن حضرت عبدالعظيم اجتماع بزرگي شود و ناطقين به ايراد نطق پردازند و از سيدهاشمي كه در قتل آن آيت‏الله در اصفهان شركت و محكوم گرديد دفاع كنند و آزادي او را بخواهند و همچنين از خميني تعريف كنند و صلوات برايش بفرستد جز اينكه خود سازمان امنيت اين صحنه را به وجود آورده باشد خبر ديگري نيست. همچنان كه صحنه‏سازي حمله نقابدارهاي پسر در دانشگاه به اتوبوس دختران نيز از صحنه‏هاي بسيار ساختگي است. اما خواهيد گفت پس منظور از اين كار از نظر شاه چيست؟ البته منظور معلوم است چيست؛ اولاً خميني به سياست امريكا شديداً در بالاي منبر در قم اعتراض نمود در ايران مخصوصاً موقعي كه امريكاييها فشار آورده بودند كه نظاميان آنها از يك نوع مصونيت استفاده كرده جرايمشان در دادگاههاي ايران تحت رسيدگي واقع نگردد  و تبعيد خميني را شاه به حساب امريكاييها آورده بود. ثانياً نقشه‏هاي حمله به اتوبوس و دفاع از قاتل؛ همه، نقشه‏هاي ارتجاعي و ضد آزادي است كه امريكاييها از آن بدشان مي‏آيد، خصوصاً اينكه امريكاييها ضد كمونيست‏اند و در هر جا ببينند ماركسيست و كمونيست هست با آن مبارزه دارند. شاه مدتي است گرفتار عدم رضايت كارتر و محافل امريكاييها نسبت به اعمال ديكتاتوري خود مي‏باشد كه ايرانيها و مطبوعات دنيا عمليات او را منعكس كرده و مي‏كنند. او به زحمت  توانسته كاري كند كه با كارتر ملاقات كند. از اين جهت دارد زمينه‏سازي و پرونده سازي مي‏كند كه از ملاقات با كارتر، استفاده در موافقت او با عمليات خود به دست آورد و چنين وانمود كند كه در ايران اگر من سختگيري نكنم، باندهاي كمونيستي و ارتجاعي و ضدامريكايي به سرعت اختيار كشور را خواهند گرفت و ايران با داشتن سرحد سه هزار كيلومتر با شوروي و مرز عراق كمونيست و افغانِ متمايل [به] شوروي در دهان كمونيزم فرو مي‏رود. اين است حقيقت اين اتفاقات صوري و نظر شاه در بهره برداري كه در نطق او هم آمده است.

 

56/7/25 – ديروز عصر جلسه ادبي دوستان ادبيم در منزلم تشكيل شده بود.

 

1- كاظم رجوي شاعر معروف معاصر، متخلص به ايزد كه از سفر امريكا و اروپا به اتفاق فرزند خود برگشته بود به رفقا توضيح درباره محيط آن كشورها و نحوه كارشان [داد و] چنين مثال زد.

 

الف- آنها سعي دارند زندگي را درست اداره كنند و براي فردي كه در كشوري زندگي مي‏نمايد، حق زندگي قائل باشند و از اين حيث تفاوت فاحش يافتم. مثلاً با پسرم كه اتومبيل ب.ام.و خريده مي‏راند مي‏آمديم در اتوباني كه باران مي‏آمد احساس نمود كه برف پاك كنها خيلي تند حركت مي‏كند نگران امر شد. در همان نزديكيها  در محلي كه تلفن در كنار جاده بود ايستاد فقط گوشي را برداشت بلافاصله جواب آمد كه چكار داري؟ او ماجرا را گفت. جواب رسيد تا ده دقيقه ديگر كمك مي‏رسد. كنار جاده ايستاديم و يك وانت مانند آمد. شخصي پياده شد آن را وارسي نمود. سعي كرد درست شود نشد. اتومبيل ما را بكسل  كرد با وانت خود در همان نزديكيها به شهري رفتيم كه زيبا بود. ما هم هوس نموديم همانجا بمانيم. اتومبيل را به گاراژ بردند درست كردند. به ما گفتند پولي كه براي توقف و خرج مهمانخانه داديد فاكتور آن را هم بدهيد كه پول شما پس داده شود و بابت تعمير مزبور هم كه مسئول آن، كمپاني سازنده اتومبيل است ديناري ما نپرداختيم. رفقا تعجب كردند. اما من توضيح دادم : تعجبي ندارد زيرا كليه اين نوع هزينه‏ها حتي پول مهمانخانه را هم طبق قانون كشور مربوطه به حساب خرج مورد قبول اداره ماليات بردرآمد قرار مي‏گيرد و رقم درآمد كمپاني سازنده را از تصاعد بالا پايين مي‏آورد. از اين جهت اين چنين سازماني را هم سازنده اتومبيل در سراسر كشور خود به وجود مي‏آورد كه موجب رفاه مشتريان خود مي‏گردد. دولت هم از نظر ترافيك راحت مي‏شود كه اين طور مردم در راهها مورد حمايت قرار مي‏گيرند. يعني خلاصه اينكه در آن نوع جامعه‏ها براي فرد حق قائل‏اند او را به امان خدا رها نمي‏كنند.

 

ب – رجوي در برابر توضيحات من خنده بلندي نموده گفت : بله ما فقط دنبال منافع شخصي هستيم آن هم به نحوي كه براي ديگران حقي قائل نباشيم، به همين جهت ثروتمندان كشور ما با پارو پول جمع مي‏كنند. در حالي كه هرگز به فكر اكثريت اين مردم دست به دهن نيستند. مثلاً در همان شهر شيكاگو كه چند روزي بوديم، نيازي به مراجعه به قنسولگري ايران در آنجا يافتيم. به يك آسمانخراش هشتاد طبقه‏اي هدايت شديم كه در يكي از طبقات بالاي آن محل قنسولگري واقع بود به زحمت توانستيم پس از مدتي معطلي كار خود را انجام دهيم در حالي كه برخورد خوبي هم از مأمورين نيافتيم. بعد هم كه تحقيق نموديم معلوم شد آن آسمانخراش بزرگ متعلق به خود شاه است. حالا حساب كنيد كه چرا شاه ايران بايد اين طور ثروت اندوزد كه در اروپا و امريكا ملك داشته باشد؟ آيا رؤساي جمهور امريكا و اروپا در كشور خود هم چنين آسمانخراشهايي دارند؟ تا چه رسد به كشور خارج؟


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org