» مردان درباري و علف خواري
مهدي آهويي
ميگويند :
يكي از تفريحات مورد علاقه شاه و درباريان، اسب سواري در كوهپايهها و دشتهاي اطراف تهران بود. از اين رو شاه به نگهداري و پرورش مناسب اسبهايش توجه ويژهاي داشت و دستور داده بود اصطبل مخصوصي در قصرش ايجاد شود تا از اسبهايش در آنجا نگهداري شود و فردي را هم كه در تيمار و پرورش اسبها متخصص بود به عنوان سرپرست آن برگزيده بود. روزي از روزها، سرپرست اصطبل سلطنتي متوجه ميشود كه خللي در جريان زاد و ولد اسبهاي سلطنتي به وجود آمده. با نگراني مدتي را صرف جستجو درباره علت اين وضعيت ميكند و سرانجام متوجه ميشود كه علفي مخصوص به نام « جين سينگ» كه براي تقويت قوه توليد مثل مؤثر است ميتواند براي درمان اسبها مؤثر باشد. اما از آنجايي كه اين علف در ايران وجود نداشت نامهاي به سفارت ايران در سويس مينويسد و تقاضا ميكند كه برايش مقداري از علف جين سينگ را تهيه كنند و به ايران بفرستند. مسؤولان سفارت هم با صرف هزينه گزافي اين گياه را خريداري كرده و براي اصطبل سلطنتي به تهران ميفرستند. سرپرست اصطبل هم به اسبها ميدهد و از قضا بسيار مؤثر واقع ميشود. در همين هنگام عدهاي از درباريان هم از ماجرا باخبر ميشوند و گويي كه همه آنها از ضعف قوه جنسي در رنج باشند نامههاي جور واجوري به سمت سفارت ايران در سويس سرازير ميكنند و خواهش و تمنا ميكنند كه مقداري از گياه مزبور را هم براي آنان ارسال نمايد! سفارت ايران هم ناچار با صرف هزينهاي هنگفت مقدار زيادي از اين گياه را خريداري كرده و به تهران ميفرستد اما اين بار به خاطر حجم زياد آن، مسؤولان سفارت مجبور ميشوند به جاي استفاده از كيفهاي مخصوص پست سياسي، محموله « جين سينگ» را با يك هواپيماي اختصاصي باربري به تهران بفرستند تا مورد استفاده مردان درباري قرار گيرد!
|