ماهنامه شماره 25 - صفحه 4
 

 

» ماجراي شير خشك و خيانت به نظام شاهنشاهي

 

آمده است كه : روزي از ايام، سازمان ملي حمايت از كودكان كه يكي از سازمانهاي متعلق به بنگاه خيريه شهبانو بود و زير نظر مستقيم ملكه فرح فعاليت مي‌كرد آگهي مناقصه‌اي منتشر و در آن به شركتهاي مختلف خارجي و بين‌المللي اعلام مي‌كند كه اين سازمان براي تأمين شير خشك مخصوص كودكان معلول ذهني نياز به همكاري دارد. مدتي از انتشار اين آگهي گذشت و پيشنهادهاي مختلفي از سوي كمپانيهاي مختلف اروپايي به دفتر روابط عمومي سازمان رسيد. وظيفه مدير روابط عمومي سازمان اين بود كه فهرستي از پيشنهادهاي واصله را تهيه و به مديرعامل سازمان ارائه نمايد. تا اينكه يكي از روزها جلسه‌اي با حضور مديران سازمان براي انتخاب بهترين پيشنهاد تشكيل شد. رئيس روابط عمومي پيشنهاد مي‌كند كه با توجه به اينكه سازمان از لحاظ مالي هيچ گونه مشكلي ندارد شركتي كه بهترين نوع شير خشك را عرضه مي‌كند انتخاب شود. اما با كمال تعجب مديرعامل سازمان ارزانترين شير خشك را كه از نظر كيفيت در پايين‌ترين حد قرار داشت انتخاب كرد. كمپاني سوئدي سازنده اين نوع شير خشك در پيشنهاد مناقصه خود خصوصاً تأكيد كرده بود كه چنين محصولي در كشور سوئد فقط براي تغذيه گوساله‌هاي شيرخوار مورد مصرف دارد و تاكنون از آن براي تغذيه كودكان استفاده نشده است. اما مديرعامل سازمان به اين نكته مهم اهميتي نمي‌دهد و مي‌گويد :

ــ چون از همه ارزانتر است تصويب مي‌شود.

 

در اين هنگام رئيس روابط عمومي شديداً اعتراض مي‌كند و همين امر باعث هرج و مرج و به هم ريختگي جلسه مي‌شود. مديرعامل با تندي و خشونت به رئيس روابط عمومي مي‌گويد:

ــ « شما دائماً كارشكني مي‌كنيد. اصلاً شما مي‌خواهيد از زير بار مسئوليت شانه خالي كنيد» و او هم پاسخ مي‌دهد كه :

ــ « اگر فرار از مسؤوليت، معنايش خودداري از امضاي يك سند تحريف شده براي خريد شير خشك ويژه گوساله‌ها براي تغذيه كودكان است پس افتخار مي‌كنم كه از مسؤوليت فرار كرده‌ام»

 

در اين هنگام مديرعامل با تمسخر مي‌گويد:

ــ « حدس مي‌زنم شما از ترس بازرسان شاهنشاهي است كه زير بار امضاي سند نمي‌رويد. ولي نگران نباشيد. آنها اگر اينجا آمدند و به حسابهايمان رسيدند مطمئناً همه با هم چوب خواهيم خورد و بعد هم به اتفاق يكديگر در زندان آب خنك نوش جان خواهيم كرد!»

 

و در واقع با اين سخن خويش نشان مي‌دهد كه به اصطلاح پشتش گرم است و از هيچ كس واهمه‌اي ندارد.

 

رئيس روابط عمومي با شنيدن اين سخن محل كار خود را به نشانه اعتراض ترك مي‌كند و به خانه‌اش بازمي‌گردد. چند روز بعد مأموران ساواك او را دستگير مي كنند و تحت بازجويي قرار مي‌دهند. ساواك جرم او را اين گونه بيان مي‌كند : « عدم وفاداري به شهبانو و خيانت به نظام شاهنشاهي»!


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org