» قرارداد شكر
تهيه و تنظيم : مختار حديدي
36/7/30 ـ ديروز جمعه بود. بعضي از بستگان و دوستان آمده بودند. نكاتي از گفتهها ثبت ميشود:
1 ـ محمود وارسته (مديركل سابق وزارت اقتصاد و فعلاً وكيل دادگستري) همشيرزاده خانم ميگفت:
الف ـ چند روز پيش در كاخ دادگستري از جلوي دادگاه شعبه اولي كه پرونده عليزاده و صيرفي معاونين وزارت بازرگاني را درباره معامله شكر رسيدگي ميكرد عبور ميكردم. چون ساعتي وقت آزاد داشتم علاقه مند شدم جزو تماشاچيان بنشينم و محاكمه مزبور را هم ببينم. بعد كه به سؤال و جوابهايي در آنجا برخوردم، بسيار خوشحال شدم كه چه خوب موقعي در دادگاه بودم، زيرا سؤال و جواب جالبي بود كه جان كلام پرونده را نشان ميداد: هاشمي رئيس دادگاه مثل اينكه مسلط است بر پرونده از اين جهت سؤالهاي جالبي ميكرد. مثلاً از او پرسيد: "با آنكه گفتيد كه اين شركت انگليسي مورد معامله با شما درباره شكر جزو ليست بيست نفري كه معامله شكر بهطور معمولي ميكرديد نبود و با اصول مناقصه و مزايده هم معامله نكرديد پس اين شركت را از كجا شناختيد و چطور شد كه با او به سرعت معامله را انجام داديد؟" عليزاده معاون وزارت بازرگاني گفت: "اين سؤال در بازپرسي هم از من شد و من ناچار شدم با اين شركت مكاتبه كنم و جواب آن را تهيه نمايم. چنان كه جواب آن را تهيه كردم و به پرونده امر دادم. اين شركت را هويدا و بعد مهدوي شناختند و هويدا به مهدوي گفت اين معامله با اين شركت انجام پذيرد.
و من همان روزهايي كه از شركت تعاوني روستايي به وزارت بازرگاني منتقل شدم، وزير بازرگاني اين قرارداد را تهيه نموده بود و به من گفت الان مديرعامل شركت در مهمانخانه منتظر است. فوراً با او تماس بگير و فوري فوري كه اين كار تمام شود." رئيس دادگاه به او ميگويد چه دليلي بر اثبات اين ادعاي خود داري؟ عليزاده ميگويد: "بالاتر از اين را بگويم چون در همان روزهايي كه من معاون شدم قبل از معرفي به پيشگاه شاهنشاهي تحت فشار وزير بودم كه اين قرارداد را به امضا برسانم. وقتي به شاهنشاه معرفي گرديدم اعليحضرت از همين قرارداد از من پرسش فرمودند و تاكيد كردند با آن شركت انگليسي كار قرارداد را تمام كردي؟ بايد درازمدت باشد." اين جوابها بسيار جالب بود. اينها را كه در روزنامه ها نمينويسند! من حرف وارسته را قطع نموده گفتم: اتفاقاً به شكلي خاص اين حرفها در روزنامه اطلاعات منعكس بود. فقط در چند جا گاهي نيم سطري و گاهي يك سطر سفيد مانده بود كه من خيلي دقت كردم كه نام چه شخصي است. ابتدا چنين نتيجهگيري نمودم كه نام هويداست كه به مناسبت اشتغال او به وزارت دربار فعلاً ملاحظه كردهاند اسم او را ننوشتهاند و الاّ داستان فشار مهدوي وزير بازرگاني به عليزاده در روزنامه اطلاعات منعكس بود. بعد ديدم در يك جا اسمي هم از هويدا برده شده بود. من پيش خود خيال كردم آن يك جا اشتباهاً از سانسور رد شده بود. حالا كه جنابعالي توضيح داديد كه از توصيه اعليحضرت هم عليزاده سخن به ميان آورد خيال ميكنم آن يك سطر سانسور مربوط به همين موضوع است كه جنابعالي گفتيد. بله ترديد نيست كه پول نفت بايد همين طوريها به كشورهايي كه براي آنها سهميهبندي شده است صادر گردد. انگلستان در منتهاي مضيقه ارزي قرار دارد و ايران بايد اطاعت كند از نقشهاي كه به او تحميل ميشود به كجا و چقدر ارز نفت داده شود. خريد شكر و گندم و غيره همه بهانه است. چنان كه ديديم چقدر از اينها نفله شد و دردريا ريخته شد و ميلياردها دلار هم به عنوان جريمه و خسارت توقف كشتيها در بنادر ايران ارز خارج گرديد.
|
|
محمود وارسته
|
از چپ به راست: 1 .فريدون مهدوي 2. شجاعالدين شيخالاسلامزاده 3. همايون جابر انصاري 4. كريم معتمدي 5. عبدالحسين سميعي 6. محمدرضا پهلوي 7. اميرعباس هويدا 8. رضا صدقياني 9. ايرج وحيدي 10. هوشنگ نهاوندي
|
________________________________________
متن حاضر از كتابچه يادداشتهاي روز سال 1356 ابوالحسن عميدي نوري انتخاب شده است. كتابچه مذكور با عنوان "يادداشتهاي روز شماره 79 از 12/6/1356 تا 17/10/1356، در مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران نگهداري ميشود.