» سفرنامه ماسوله روستا ( 4)
جلال فرهمند
farahmand@www.iichs.org
بعد از صرف ناهار و استراحتي کوتاه تصميم به گشت و گذاري در بازار و خود ماسوله داشتيم. حرکت در ماسوله با اينکه به نظر خود نوعي کوهنوردي است اما بسيار لذت بخش است. کوچه پس کوچههاي پيچ در پيچ و خانههايي که به هم آنقدر چسبيدهاند که همه نشان از پيوند و نزديکي در اين روستا دارد. هر چند که با آمدن مسافران زياد تقريبا ميتوان گفت که آرامش از اين روستاي زيبا رخت بربسته ولي با همه اين باز آرامش و کرختي خاصي با توجه به آب و هواي خاص و متغير ديده ميشود. گردش در ماسوله و استراحتي در قهوهخانههاي سنتي آن خستگي چند ساعت کوهنوردي را از تنمان بيرون کرد. البته خريد را هم فراموش نکرديم.
خريدي که شامل برخي اجناس ساخت چين و تايلند و هند بود! انگاري در اين سرزمين ديگر صنايع دستي مضمحل شده است. باز خدا پدر و مادرشان را بيامرزد که فقط صنايع دستي مربوط به چين نيست و از چند کشور ورشکسته ديگر هم جنس آوردهاند که تنوعي باشد.
شام مهمان آشپزي دوستان بوديم که ادعايي در اين کار داشتند. آن هم غذاي محلي شمالي : ميرزا قاسمي و باقالي قاتق. به هر حال به دليل گرسنگي مجبور به صرف اين دست پخت عالي شديم! و پس از شب نشيني به خواب خوشي رفتيم تا فردا که بخش ديگري از ماسوله را ببينيم و بعد به تهران باز گرديم.
صبح بعد از استراحت مکفي به سمت "کهنه امام" که مرقد يکي از امامزادگان فراموش شده ماسوله است حرکت کرديم. حدود نيم ساعت پياده روي داشت. جادهاي فرعي و خاکي بالاي کوه که به موازات جاده ماسوله به فومن بود. متاسفانه با اينکه ساختمان اين امامزاده تاريخي و قديمي است ولي مورد کم لطفي ميراث فرهنگي يا ساير سازمانهاي مربوطه قرار گرفته است. به دلايل محيطي و يا احتمال گنج يابي برخي فرصت طلبان آسيب جدي ديده است.
همزمان با حضور ما دو نفر از دانشجويان مرمت هم به عنوان پروژه درسي در حال کاوش و بررسي بودند. ساعتي آنجا درنگ کرديم و به سوي ماسوله باز گشتيم.
به گروه مهر در اين سفر بسيار خوش گذشت و اميدوارم به همه کساني که به هر علتي به اين منطقه سفر ميکنند با مراعات مسائل زيست محيطي خوش بگذرد که اينچنين خواهد بود.
|