با اينکه به نظر ميرسيد که سيد ديگر از سياست دل کنده ولي مگر کسي باور ميکرد. سيد فيالواقع اين شهرک کشاورزي و آباد را به مثابه تفرجگاهي براي خود انتخاب کرده بود. تفرجگاهي که با توجه به دور بودن از کانون سياست در تهران کمتر به چشم ميخورد. هر چند که سيد ميدانست که ماموران حکومتي به عنوان چشم و گوش شاه دست از سر وي بر نميدارند. هر چند پس از کودتاي 28مرداد توازن قوا به سمت ديگري رفته بود و ديگر مردان قدرتمند کمتري به دور شاه ميگشتند ولي سيد همچنان دوست داشت مورد عنايت و توجه باشد. جلسات ناهار چند سالهاش در پيشگاه شاه تا اوايل دهه چهل ادامه داشت و بسياري حرفها بين او و شاه در اين جلسه دو نفره برگزار ميشد. چنانکه جلسات عام سيد هم در روزهاي دوشنبه هر هفته در سعادتآباد با حضور جمعيتي بين 20 الي 40 نفر برقرار بود. محتواي حرفهاي رد و بدل شده اين جلسات که از ابتدا با حضور ماموران مخفي شهرباني و بعداَ ماموران ساواک ثبت ميشد عموما با شرکت رجال سياسي از رده خارج شده و برخي رجال درجه دو و سه و بازاريان و کارمندان نه چندان مطرح دولتي برگزار ميشد. سيد هرچند برخي سخنان را به صورت باز و بدون سانسور بيان ميکرد ولي اين سخنان طوري نبود که به ارکان نظام سلطنتي چندان خدشهاي وارد نمايد. هر چند برخي انتقادات در حوزه اقتصادي وزرا و وکلاي مجلس هم چاشني اين جلسات ميشد. مراجعهکنندگان دوشنبهها هم به اميد اينکه شايد سيد دست آنان را بگيرد جلسه دوشنبه را ترک نميکردند به هر حال نوعي تفريح و گعده دوستانه به حساب ميآمد و به قول معروف اگر آبي نداشت براي برخي ناني داشت.
برخي از دوستان هم سيد را به عرش اعلي ميرساندند و آمال خود را در سيد ميديدند. از جمله آنان عباس خليلي از سياسيون قديمي بود که دل به سيد داشت. وي در يکي از جلسات در مرداد 40 نسبت به سيد عنان اختيار از دست ميدهد و به قول مامور ساواک ميگويد:
ابتدا خليلي که از صبح به اتفاق آيتاللهزاده اصفهاني مهمان سيدضياء بوده مدتي از صفات اخلاقي سيدضياءالدين تعريف نموده و افزوده مردم ايران انتظار دارند زمام امور کشور به دست باکفايت ايشان سپرده شود و ايران را مانند سعادتآباد بهشت برين نمايند و دوستان همه موظفند همه گرد ايشان حلقه زده و مرکز بحث و گفت وگو و ديدار را در منزل ايشان تشکيل دهند و حتي در تمام مجالس و محافل تهران از کارداني و لياقت و ميهنپرستي سيدضياء صحبت کنند تا بالاخره اين سعادت نصيب ملت ايران گردد که براي اصلاح امور کشور و رفع اين بحرانهاي فعلي از وجود ايشان استفاده کنند.
ولي به قولي وقتي اين اوضاع بحراني به پايان ميرسيد همين دوستان سينهچاک سيد که آبي از سيد برايشان گرم نميشد به همان شام و ناهار سيد قناعت ميکردند. ولي خوب سيد در پيري از اين حرفها ظاهرا چندان بدش نميآمد.
به هر صورت اگر بازار سياست هم داغ نبود کار و کاسبي وي داغ بود. با توسعه و آبادي زمينهاي سيد وي تعداد زيادي از همشهريان سيد و يزدي خود را به اين منطقه آورد که اين امر موجب شد که روستاي سيدآباد شکل بگيرد. روستايي با چند صد نفر جمعيت و با داران بودن آب و برق که در آن روز تهران براي خود کلاسي داشت. با افزودن کارگران زمينها به سمت کوههاي شمال منطقه کشيده شد و کمتر جايي بودکه عوامل سيد با کمترين آب آن را آباد نکرده باشند. حتي الان هم که به منتهي اليه منطقه آسمانها برويم به باغ مخروبههايي قديمي و درختان کهنسالي برميخوريم که به نظر ميرسد تتمه باغهاي باقي مانده از همان ايام باشد.
پس از مدتي براي راحتي تلفظ، نام سيدآباد به سعادتآباد تبديل شد و هماي سعادت بر شانه ساکنان آن نشست. در اوايل دهه چهل شمسي زمين 60هزار توماني تبديل به 80 ميليون تومان شد. اين پول را با قيمتهاي آن زمان مقايسه کنيد تا به حجم آن پي ببريد. حال آپارتمان متري بالاي 10ميليون تومان است و قس علي هذا!
جلال عبده که شريک سيد در اين زمينها بود با فروش زمين خود پاي بورس بازان و زمينبازان را به اين منطقه باز کرد. شهرکسازيها شروع شد و به دليل ارزان بودن مقطعي زمينها بيشتر خانهها براي کارمندان ساخته ميشد. پس از انقلاب بسياري از زمينهاي سيدضيا که به دست ورثه بود فروخته شد و يا مصادره گرديد. از آن همه باغها چيزي باقي نماند و فقط خاطره و عکسهاي آن براي ما باقي ماند.
در اين مجموعه تصاوير بخشي از سعادتآباد را که به دست سيد آباد شده بود نمايش داده ميشود.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
[4552- 1ع]
سيد و خرگوشهايش
|
[4553- 1ع]
خانه مسکوني سيد که معلوم نيست چيزي از آن باقي مانده يا خير؟
|
[2067- 1ع]
سيد و مزرعه گندمش
|
|
|
|
|
|
|
[3330- 1ع]
تعدادي از دوستان مهماني روزهاي دوشنبه در مزرعه سيد
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
[4486- 11ع]
عکسي جالب و ديدني از حضور دکتر فاطمي در مزرعه سيد
|
|
صفحه اول
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع:
1. آذري شهرضايي، رضا. سيد ضياءالدين و فلسطين. تهران، شيرازه، 1381.
2. سيد ضياءالدين طباطبايي به روايت اسناد ساواک (از مجموعه رجال عصر پهلوي). تهران، مرکز بررسي اسناد تاريخي، 1381.
3. معتضد، خسرو. سيد ضياءالدين طباطبايي سياستمدار دو چهره. تهران، زرين و آويژه، 1376. جلد2.
|