ماهنامه شماره 127 - صفحه 4
 

 

» عاقبت فضولي

  

پيمان صفردوست

   

حتماَ اين ضرب‌ا‌لمثل رو شنيدين که ميگه «يارو رو  تو ده  راه نمي‌دادن، سراغ کدخدا رو مي‌گرفت» حکايت اين آقايون روس هم توي ايران همين شده بود. بعد از اين امضاي عهدنامه ترکمانچاي و قبول کلي خفت و خواري که نصيب مردم ايران شده بود، دولت روسيه براي اينکه شاه قاجار بدهي‌اش رو تمام و کمال به اونها پرداخت کنه، يه گروه رو به سرپرستي آقاي «گريبايدوف» به ايران فرستاد. حالا نه اين که فکر کنين اين آقايون همين جوري مثل بچه آدم اومدن و به کارهاي خودشون مشغول شدن نه، اين طور‌ها هم نبود. اين حضرات از اونجايي که خودشون رو پيروز جنگ و صاحب اختيار مي‌ديدن، تو هر کاري سرک مي‌کشيدن و تو همه امور دخالت مي‌کردن. حالا خيلي دل مردم از اينها خوش بود، هر روز هم يه دسته‌گل جديد آب مي‌دادن، اصلاَ  هم به ذهنشون نمي‌رسيد «شايد که پلنگ خفته باشد». خلاصه اين که از بس سر و گوش اين گروه روس اين ور و اونور جنبيد که بالاخره اتفاقي که نبايد بيفته افتاد و يه بلواي بزرگ به پا شد. حالا داستان چي بود:

 

ماجرا از جايي شروع شد يه دسته از روسها نصفه شبي‌ريختن تو حرمسراي يکي از صاحب منصبهاي ايراني و چند تا از خانمهايي که قفقازي بودن و مسلمون شده بودن و به عقد اين آقايون در اومده بودن رو به اين بهونه که ايرانيها،  اون خانمها رو به زور مسلمون کردن، از حرمسرا بيرون آوردن و با خودشون بردن. از طرف ديگه وقتي اين خبر به مردم رسيد و با خبر شدن روسها اون خانمها رو به زور مجبور کردن که دوباره از اسلام رو بر گردونن، با فتواي يکي از علما به راه افتادن تا اونها رو آزاد کنن. وقتي مردم به اقامتگاه  روسها رسيدن، سربازهاي قزاق که با ديدن اونها هول شده بودن و دست و پاشون رو گم کرده بودن، خواستن يه جوري جمعيت رو متفرق کنن. اين شد که چند تا گلوله در کردن، اما از شانس بدشون يکي از اون تيرها به يه پسر بچه خورد. تير خوردن اون پسر بچه همانا و بجوش اومدن خون ايراني‌ها همانا. مردم حمله کردن و ريختن تو اقامتگاه روسها و گريبايدوف و دار و دسته‌اش رو از دم کشتن.

 

و اين در واقع اولين برخورد مستقيم و جدي ديني با بيگانه‌ها در اون دوران بود که تونست قدرت علماي دين رو تو صادر کردن فتوا و اعلام جهاد نشون بده.


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org