» متنفذان
جلال فرهمند
دولتمردان ايران همواره به ارتباط خود با امريکا به شکل ويژهاي مينگريستند. خصوصا که پس از کودتاي 28 مرداد امريکا در چشم شاه جايگاه ديگري يافته بود به طوري که انگليس دائمالحضور در ايران جايگا ه سابق را نداشت.
مسلما اين ارتباط علاوه بر مسائل پشت پرده سياسي و رفت وآمدهاي مستقيم سران دو کشور به درايت و هوشمندي نمايندگان دائمي آنان يعني سفراي دو کشور مربوط بود. سفارت ايران در واشنگتن پس از کودتا به سفارتخانهاي درجه اول براي ايران تبديل شده بود و معمولا مهمترين افراد مورد اطمينان شاه و دربار به اين مقام به کار گماشته ميشدند.
اگر تا روزهاي آخر به اين امر نگاه کنيم به نام اردشير زاهدي برميخوريم که بسيار مورد اعتماد شاه بود و پنج سال آخر حکومت شاه که در واقع اوج شکوفايي وي به حساب ميآيد به سفارت ايران در امريکا گذشت.
ابتداي دهه چهل شمسي هم جزو سالهاي مهم اين روابط به حساب ميآيد. دوستان قوي جمهوريخواه شاه از قدرت کنار رفته بودند و شخصي که گروه خونش به شاه و بسياري از دست نشاندگان نميخورد و حتي حرفهاي غير متعارفي ميزد بر سر کار آمد يعني جان اف کندي.
وي با شعار حقوق بشري و دفاع از کرامت انسان پاي به عرصه انتخابات گذاشت و رأي هم آورد. البته وي با زيرکي پي برده بود در دورهاي زندگي ميکند که بسياري از ملتهاي تحت سلطه در حال انقلاب و کسب استقلال هستند و در اين ميان پاي شوروي هم هميشه در ميان است!
وضع ايران دست کمي از ساير کشورهاي در حال انفجار نداشت. ديکتاتوري ايجاد شده پس از کودتاي 28 مرداد وفساد توام با آن اندک اندک ميرفت که حرکتي جديد را شکل دهد. با نظر نظريهپردازان امريکايي و پيشنهادي که براي شاه دشوار مينمود علي اميني که استقلالي نسبت به ديگر رجال داشت و وجيهالملهتر به نظر ميرسيد به نخستوزيري انتخاب شد. فضاي نيمه باز ايجاد شده در اين دوره که قابل مقايسه با دوره کارتر در سال 56-57 است اوضاع ملتهب ايران را دوچندان برآشفت. دستجات زيرزميني و سياسي به روي خيابانها آمدند و علنا با استفاده از فضاي موجود به فعاليتي نيمه آزاد پرداختند. امري که براي شاه شايد تداعيکننده پيش از کودتاي 28مرداد را ميکرد. اين امر براي شاه دردناک مينمود. ادعاي اصلاحات اميني به خصوص در اصلاحات ارضي و مبارزه با فساد محبوبيتي براي وي ايجاد کرده بود که به دل ديکتاتور نمينشست.
اولين کار شاه راضي کردن امريکا بود که مانع اول به حساب ميآمد. قدس نخعي سفير ويژه شاه در امريکا زمينه کار را فراهم کرد. وي که فقط وظيفهاش همين بود ترتيب ديدار شاه با کندي را در محيطي دوستانه فراهم کرد. طبق گفته محمود فروغي سفير بعدي، شاه به کندي قول داده بود خود پرچم اصلاحات را به دوش بکشد و به عنوان شاهي پيشرو از خود مايه بگذارد. کندي که چندان از اوضاع پس از اميني در ايران دل خوشي نداشت و احساس نگراني ميکرد به اين کار تن داد. درعرض مدت کوتاهي از بازگشت شاه به ايران اميني برکنار و يارغار شاه اسدالله علم به نخستوزيري رسيد. قدس نخعي هم که به وظيفه خود به نحو احسن عمل کرده بود به ايران بازگشت و محمود فروغي براي ايجاد پايداري مناسب روابط عازم واشنگتن شد. خود فروغي از اين امر متعجب ميشود چون يکي دو ماهي از منصوب شدنش به عنوان سفير ايران در سوئيس نگذشته بود.
محمود فروغي يکي از پسران محمدعلي فروغي معروف است. وي که به سال 1294 در تهران به دنيا آمده بود و از سال 1319 به دستگاه اداري پيوسته بود از با سوادترين فرزندان فروغي بود و در زمان خانهنشيني پدرش از اطلاعات وي استفاده فراوان برد.
از مشاغل وي ميتوان دبيري سفارت ايران در لندن، سرکنسول در نيويورک، سفير ايران در سوئيس و نهايتا سفارت ايران در واشنگتن نام برد. وي موظف بود که در ادامه کار سفير قبل پيوندهاي مستحکمتر با هئيت حاکمه امريکا ايجاد کند. ديدارهاي فراوان و شرکت در مراسم مختلف اداري و غير اداري از جمله کارهاي وي بود. چنانکه در نامهاش به عباس آرام وزير خارجه وقت آمده در اين کار کوتاهي نکرده است.
از فحواي نامه وي چنين بر ميآيد که ملاقاتهاي وي طيف وسيعي از شخصيتهاي مهم مانند روزنامهنگاران صاحبنفوذ، کارخانهداران و سرمايه داران، گروهي از کارمندان و کاربدستان دولتي در رتبههاي مختلف شغلي را در بر ميگرفته. به اينها اضافه کنيد تعداد بيشمار سفراي مقيم در امريکا که بيش از 110 نفر بودند.
ديدارها و لابيهاي بيشماري که براي فروغي خرجهاي کلاني داشت. و اين مخارج نيز جزو بودجه خاصه همايوني به شمار ميآمد. از لحاظ رفتارشناسي و يا به زبان ديگر ريختشناسي رفتاري کارگزاران پهلوي نيز چيزهاي جالبي در اين نامه به چشم ميآيد. اينکه همه کارها ميبايستي به سمع و نظر ملوکانه برسد حتي پول کيسه جناب سفير کبير اعليحضرت همايوني در واشنگتن. سفير حتي چنان وقعي به جناب وزيرخارجه نميگذارد و تنها وجههاي که وزير دارد در حکم پيکي است که اطلاعات دست چندم کارکنان وزارت را به سلطان برساند و منويات و اوامر شاه را از رضايتمندي و يا عدم رضايتش برساند.
فروغي به عنوان يک کارشناس کارکشته که هم به حيطه وظايفش آشناست و هم علاقه شاه را ميداند بسيار حرفهاي عمل ميکند و زدوبندهاي لابيگري را به خوبي ميکند، امري که بعدها از اوايل دهه 50 شمسي با آمدن اردشير زاهدي به عنوان سفير به سطح اعلاي خود ميرسد و بسياري از امور سياسي مربوط به ايران و امريکا را به طور شفاهي و در جشنها و مراسم پر خرجي که در سفارت ميگيرد حل و فصل ميکند. مراسمي که در محافل امريکايي بسيار پر سروصدا و به هزار و يک شب شهره بود. البته در اينجا بايد اضافه کرد سفره نفتي هم وسعت زيادي يافته بود و ميتوانست به اين جشنها و پايکوبيها لذت بيشتري بدهد. سياستي که به ضربالمثل معروف خودمان ميشود: پول بده سر سبيل شاه نقاره بزن!
|
|
|
[3382- 4ع]
عباس آرام، خسرو خسرواني و دين راسک
|
[2100- 115ز]
اردشير زاهدي و محمود فروغي
|
[264- 111ه]
عباس آرام و عليرضا هروي راد
|
|
|
|
|
|
|
|
[5498- 11ع]
محمود فروغي همراه با کندي، به هنگام تقديم استوارنامه
|
|
سند پيش رو از جمله اسنادي است از صحنه ديپلماسي ايراني که مايه عبرت ماست.
دوست معظم و ارجمند - 17بهمن [1342]
امیدوارم مسافرت پاکستان به خوبی و خوشی برگذار [برگزار] شده باشد. حضرات در اینجا از اظهارات صریح جنابعالی خوشوقت بودند.
روز یکشنبه از جرینگن و خانمش و بچههایشان دعوت کرده بودیم که بیایند و خودمانی با هم باشیم. مدتی در باب مسائل مربوط به دفاع خلیج فارس و اعراب صحبت کردیم. طرفین نتوانستیم یکدیگر را قانع کنیم. اینها معتقدند عراق تحت نفوذ مصر نخواهد ماند و این دوستی که در نتیجه کنفرانس قاهره پیش آمده است معلوم نیست چه مدت به طول انجامد. منتهی علاوه بر این معتقدند که ناصر این بار بسیار خوب خودش را اداره کرده وعاقلانه رفتار نموده است. در هر حال بنده در هر مورد با هر شخص متنفذ مطالب خودمان را پیش میکشم.
چالمرز رابرتس رئیس قسمت اخبار واشنگتنپست را دیدم با او مدتی راجع به وضع اعراب و بخصوص ناصر و خاورمیانه صحبت شد. او با نظریات ما خیلی نزدیک است.
دوشنبه شب شام مهمان تالبوت بودیم. سهشنبه شب تایگر و جمعی مهمان ما بودند. بخشنامهوار همان مطالب جرینگن را تکرار میکردند. فقط از صحبتها فهمیدم دستخط مبارک ملوکانه در اداره ایران در دست مطالعه است.
سفیر سابق امریکا در اردن به واشنگتن آمده و با منشی وزیرخارجه عروسی کرده است، در اداره کمکهای امریکا متصدی قسمت خاورمیانه خواهد شد. مدتی با او مذاکره کردم شخص بسیار با هوشی است، نزدیک بودن با او خیلی مفید است. از آقای رکنالدین آشتیانی و حتی آقای نیامیر تعریف میکرد.
از جمله مسائل دیگر اینکه سفیر عراق در واشنگتن قریبا به بغداد بر میگردد و معاون وزارت خارجه میشود و اسمش علیحیدر سلیمان و کرد است. تا آنجا که بنده با او معاشرت داشتم و نشست و برخاست میکردم آدم بدی به نظر نمیرسد ولی جنابعالی میدانید عراقیها چه باطنی دارند.
به طوری که گزارشهای رسمی به عرض رسیده است موضوع فرانسه و چین و عقاید فرانسه در باب جنوب شرق آسیا در اینجا سخت مورد حمله قرار گرفته است، ولی بعضی از متنفذین خصوصی میگویند به فرانسه ایرادی نیست و حتی اگر بشود ویتنام جنوبی را بیطرف کرد، به وضع آبرومندی امریکا از یک جنجال و دردسر بزرگ آبرومندانه خلاص بشود.
موضوع قبرس نیز ناراحتی زیادی ایجاد کرده است، البته نه به سبب آن 600 هزار نفر و یا آن جزیره کوچک بلکه از ترس اینکه مبادا به پیمان آتلانتیک لطمهای وارد شود بخصوص در این موقع که دوگل به اندازه کافی به آن پیمان صدمه میزند، ولی جناح جنوبی آن اتحادیه به کلی فلج خواهد شد. عمده بار کار قبرس به دوش بولینگ است به همین جهت گمان نمیکنم نتیجه مطلوب حاصل شود!
راجع به نامه خروشچف به رؤسای کشورها دیگر مطلبی عرض نکردم چون گفتند متن جواب امریکا و تغییرات مربوطه قبلا در تهران به شرفعرض رسیده است. رونوشت گزارش سفارت کبرای شاهنشاهی در بن راجع به نظریات امریکا رسید خیلی متشکرم ولی مطلب به این سادگی نیست که لابد چند روزنامه آلمانی نوشتهاند تازه از گوشه و کنار شنیده میشود که در داخله وزارت خارجه امریکا در این باب اختلافات بوده و هست و Thompom سفیر سابق امریکا در شوروی با طرز جوابی که داده شده موافقت ندارد، به عقیده او وجهی دیگر این نامه هم یکی از مانورهای معمولی شوروی بوده است.
راجع به نایب رئیس جمهور در انتخابات آینده صحبت زیاد است ولی همانطور که در گزارش رسمی عرض کردم بسته به نظر آقای جانسون است. داستانی در واشنگتن نقل میکنند که شنیدنی است، سناتور همفری خیلی مایل نایب رئیس جمهوری است و با آنکه با جانسون بسیار دوست و نزدیک است التفاتی در این باب نشده است. میگویند به صدا در آمده و گفته آقای جانسون! پیغامهایت را توسط رابرت کندی به شرق اقصی فرستادی، نامههایت را برای سلاطین و رؤسای جمهور توسط شریور ارسال داشتی، خانمت را در نیویورک توسط استیونسن به تاتر بردی بگو ببینم دخترت با چه کسی به مدرسه خواهد گذاشت؟
از مسائل اداری یکی اینکه متاسفانه اطراف کاشیکاریهای حیاط بعد از این زمستان یخ بسته و از هم در رفته دارد میریزد اگر تعمیر نشود کاشیها همه خواهد ریخت. منتظر شخصی هستیم بیاید برآورد بدهد تا به شما به عرض برسانم.
پسر آقای ایزدی را وزارت امور خارجه در اینجا به کار گماشتند و از اول آبان مشغول شد اما حقوق او را نفرستادهاند. بنده که او را نخواسته بودم خودشان فرستادهاند لااقل حقوقش را هم بفرستند که ناراحتی پیش نیاید. اینها را منباب درد دل عرض میکنم که مستحضر شوید.
راجع به تلگراف گندم بسیار ممنونم، بنده خیال میکنم هنوز ماها خیلی بچه هستیم و دنبال اسباب بازی میرویم، خوشا به حال آنها که همه گونه امتیاز دارند بدون مسئولیت و دردسر.
مطلبی که برای بنده نهایت اهمیت را دارد و از جنابعالی تقاضا دارم توجه خاص معمول فرمایید این است که میدانم بخصوص ذات مقدس ملوکانه علاقه خاصی دارند که بنده اشخاص متنفذ را ببینم و گزارش مذاکرات با آنها را به عرض برسانم. به طور کلی استحضار دارید بنده ده ماه است در اینجا هستم و در این مدت تا این اندازه توانستهام ارتباط برقرار کنم. توجه داشتهاید که تعداد سفرا متجاوز از 110نفر شده بنابراین اشخاص متنفذ در واقع از دست این همه سفیر فراری هستند. تنها راهی که در پیش است این است که مانند بعضی دیگر ما هم یکی دو نفر داشته باشیم که برای ما مرتب ترتیب ملاقات با این اشخاص را بدهند (البته بجز وزارت خارجهایها) این کار خرج دارد و لااقل در حدود همان مبلغ که زمان آقای قدسی بودجه سری برقرار شده بود بنده لازم دارم تا به آنها حقالزحمه بدهم و مرتب هدیهها و دستهگلها فرستاده شود. بنابراین تمنی دارم مطلب را بهشرفعرض مبارک ملوکانه برسانید تا خاطر خطیر اعلیحضرت همایونی مستحضر باشد که بنده راه کار را میدانم ولی پول ندارم. مشکل به دست آوردن شخصی کاردان و مورد اعتماد است، آن را هم دارم حتی امروز با هم ناهار میخوریم. خودش بسیار متمول و خانمش از خودش متمولتر در میان طبقات مختلف راه دارد. دیدهام گوشی تلفن را برمیدارد به هر که میخواهد صحبت میکند. با او سربسته صحبت کردهام حاضر است. حالا اگر پول حواله شود بنده هم فورا دست به کار میشوم، والا باید به تدریج همین طور که تا حالا شده جلو برویم و پس از مدتی روابط خوبی برقرار کنیم. به همین جهت است که سفیر نیکاراگویه 21سال است در اینجاست، سفیر ایسلند 18سال، سفیر هلند 15سال، سفیر فرانسه 7سال و همین طور بقیه.
نقاضای بنده این است که جنابعالی توجه خاص به این مطلب مبذول فرمایید تا تکلیف بنده بهتر روشن شود.
بیش از این مصدع اوقات عالی نمیشوم . با تجدید عرض ارادت محمود فروغي
|
|
|
|
|
|
|
[17- 3026- 345- آ]
|
|
|
[18- 3026- 345- آ]
|
|
|
[19- 3026- 345- آ]
|
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع:
خاطرات محمود فروغي. به کوشش: حبيب لاجوردي. تهران، نادر، 1383.
عاقلي، باقر. شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران. تهران، گفتار، 1380.
|