ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventswith caravan of history(doc)Foreign Policy StudiesNewsمصاحبهwith caravan of history(photo)conferences
» مقالات » تاريخچه حزب توده (صفحه 2)

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

 

نشریه الکترونیکی بهارستان

134

پیشینه فرش 

 

 

پرونده ناتمام، منوچهر آزمون
یادآور، کتاب ماه فرهنگی تاریخی
امین السلطان در سفر به اطراف جهان
حکومت شیخ خزعل بن جابر

اخبارNEWS

تازه‌هاي موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران در نمايشگاه کتاب تهران |+| سير تاريخي تحريم در کتاب «انديشه تحريم و خودباوري» منتشر مي‌شود ‎ |+|

Google

جوان و تاریخ

تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه

 

 

چند قطره خون برای آزادی

 

 

زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری

 

فصلنامه تاریخ معاصر شماره 60  

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 60

کتابفروشی سرای تاریخ

Adobe Reader V 8.0

20.8 MB

 

تاريخچه حزب توده (صفحه 2) 

 

در مرداد سال 1323 نخستين کنگره حزب توده در تهران برگزار شد و در اين کنگره که علني و حضور خبرنگاران در آن آزاد بود مرامنامه و برنامه حزب به تأييد نهايي رسيد. اعضاي يازده نفره کميته مرکزي مشخص و با توجه به فوت سليمان ميرزا اسکندري سه دبيرکل در صدر حزب تعيين شدند. در اين کنگره اصل اول حزب اين گونه تعريف شد: «حزب توده ايران حزب طبقا ت ستمکش يعني کارگران و دهقانان و پيشه وران و روشنفکران آزادي خواه است».15 گرچه اعضاي حزب در حل اختلافات ميان خود چندان موفق نبودند اما برتعداد شاخه‌هاي زير مجموعه حزب افزوده مي شد. حالا حزب داراي سازمان جوانان و سازمان افسران بود و به دنبال تشکيل سازمان زنان. در شهريور همين سال معاون وزارت امور خارجه شوروي، کافتارادزه، راهي ايران شد تا امتياز نفت شمال را به دست آورد. اين در حالي روي مي‌داد که نمايندگان حزب توده با دادن امتياز به کشورهاي خارجي مخالفت خود را اعلام کرده بودند. اما با اين پيشنهاد شوروي موضع حزب عوض شد و در دفاعيات حزب به نظر نمي‌رسيد که روسها از بيگانگان باشند و قصدشان حفظ منافع ملي ايران بود.

 

از منظر توده‌ايها امتياز دادن به غربيها مردود بود ولي هرگونه امتياز به شرق مورد تأييد و تحسين بايد قرار مي‌گرفت. نورالدين کيانوري که بعدها بر مسند دبير اولي حزب تکيه زد در اين خصوص مي‌گويد :«نظر روشن من اين است که شوروي براي جلوگيري از تبديل شمال ايران به منطقه تحت اشغال امريکا اين پيشنهاد را کرد»16 و احسان طبري نيز در مقاله‌اي در روزنامه مردم براي روشنفکران نوشت: «ما به همان ترتيب که براي انگلستان در ايران منافعي قائليم و عليه آن سخن نمي‌گوييم بايد معترف باشيم که شوروي هم در ايران منافع جديد دارد. بايد به اين حقيقت پي برد که مناطق شمالي ايران در حکم حريم امنيت شوروي است و عقيده دسته‌اي که من در آن هستم اين است که دولت به فوريت براي دادن امتياز نفت شمال به روسها و نفت جنوب به کمپانيهاي انگليسي و امريکايي وارد مذاکره شود».17

 

حزب براي نمايش اعتراض خود، تظاهراتي را بر ضد دولت ساعد که با اين امتياز مخالفت کرده بود به راه انداخت. در اين تظاهرات نمايندگان توده‌اي مجلس شرکت کردند و سربازان ارتش شوروي که هنوز در تهران حضور داشتند به نشان حمايت از معترضين آنها را همراهي مي کردند. شعارهاي اين راهپيمايان «ساعد بايد ساقط شود» و «امتياز نفت بايد به شوروي داده شود»18 بود. اين اقدام منجر به جدايي بسياري از اعضاي حزب از پيکره آن شد و اين جداشدگان را در رديف مخالفان حزب قرار داد. هنوز چندي از اين حرکت حزب نگذشته بود که شاخه نظامي آن درمرداد 1324 در خراسان دست به قيام مسلحانه زد که با شکست مواجه شد و بسياري از آنها کشته و باقي مانده افسران ارتش به شوروي پناه بردند. قصد اين افسران ايجاد پايگاه نظامي در ترکمن صحرا با حمايت روسها بود گرچه بعدها رهبران حزب اين اقدام را تأييد نکردند و خود را بي خبر از آن اعلام کردند.

 

اقدام بعدي مشارکت با فرقه دموکرات آذربايجان به رهبري ميرجعفر پيشه‌وري عضو سابق حزب کمونيست و حزب توده بود که در روز 12 شهريور 1324 موجوديت خود را رسما اعلام کرده بود. حزب نيز بنا به خواهش رفيق استالين با اقدامات وي مخالفتي نکرد.19 پيشه‌وري که از سوي حزب براي نمايندگي آذربايجان در مجلس دوره چهاردهم خود را کانديدا کرده بود اعتبارنامه‌اش در مجلس رد شد و پس از اين اتفاق در کنگره اول در 1323 از حزب جدا شد، اما ارتباط خود را با روسها قطع نکرده بود.

 

افسران توده اي که در خراسان قيام کرده بودند و به شوروي پناه برده بودند به ارتش فرقه دموکرات پيوستند. در اين بين احمد قوام بر مسند نخست‌وزيري تکيه زد و با توجه به وعده‌هايي که در جهت حل ماجراي آذربايجان و مذاکرده با روسها و مسئله نفت شمال داده بود حزب توده براي کسب رأي اعتماد دولت وي تلاش کرد.20 او هم به نشان همراهي از سه توده اي؛ ايرج اسکندري و فريدون کشاورز و يزدي براي حضور در دولت دعوت به عمل آورد. حزب توده با کمال خوشحالي از اين پيشنهاد استقبال کرد و اين اقدام را فرصتي براي به دست گرفتن قدرت شمرد و اين خود امتيازي براي روسها محسوب مي شد، اما عمر اين دولت کوتاه بود و با توافقهايي که بين قوام و روسها و قدرتهاي ديگر صورت گرفت فرقه دموکرات از پشتيباني روسها محروم ماند. قوام نيز با استعفا در مهر 1325 و تشکيل دولت جديد21 وزراي توده‌اي را از دولت خود خارج کرد و در 21 آذر 1325 آذربايجان کاملا در اختيار ارتش ايران بود و ارتش سرخ خاک کشور را ترک کرد . اين اقدام شکستي بزرگ براي حزب توده بود. ايرج اسکندري در اين مورد مي نويسد: « وضع طوري شده بود که شکست آذربايجان ضربه مهلکي به حزب و به روحيات ما وارد آورده بود. حقيقت اين است که اين قضيه براي شخص من يک شوک عظيمي بود ... ما آن همه پشيتباني همه جانبه از واقعه آذربايجان کرديم، در اين رابطه با ديگران اتحاد کرديم ...».22

 

اين واقعه باعث شد که بسياري از اعضاي حزب که در جريان امتياز نفت شمال از سياست حزب دل آزرده بودند از آن جدا شدند و جرياني به نام انشعاب را به رهبري خليل ملکي پيش آوردند. حزب پس از شکست فرقه آذربايجان دست به تغييراتي در ساختار خود زد و سه دبير اول حزب جاي خود رابه يک هيئت هفت نفري دادند که وظيفه اش رهبري حزب تا زمان تشکيل کنگره دوم حزب بود و رهبران حزب همچون اردشير آوانسيان، عبدالصمد کامبخش، احسان طبري و ايرج اسکندري فرار را بر قرار ترجيح داده به مسکو پناه بردند.

 

اين پايان فعاليت حزب توده نبود. کنگره دوم در سال 1327در تهران آغاز شد. دبيران حزب و گروهها و کميته هاي داخلي حزب انتخاب شدند اما با سوءقصد به جان محمدرضا پهلوي توسط ناصر فخرآرايي عضو سابق حزب در محوطه دانشگاه تهران، حزب از سوي حکومت غيرقانوني اعلام شد و از اين پس فعاليت مخفيانه خود را آغاز کرد.رهبران و اعضاي حزب دستگير و محاکمه شدند و سه تن آنها رضا رادمنش و احسان طبري و فريدون کشاورز مخفيانه از کشور خارج و طبق معمول به مسکو پناه بردند. حزب پيش از سوء قصد به جان محمدرضا پهلوي سابقه ترور محمد مسعود مدير روزنامه مرد امروز را در پرونده خود داشت. رهبران حزب توده با کمک اعضاي سازمان افسري اين حزب در سال 1329 موفق به فرار از زندان قصر شدند و به فعاليت مخفي خود ادامه دادند .با روي کار آمدن دولت دکتر مصدق فعاليت حزب به رغم غير قانوني بودن شکل علني پيدا کرد. حزب سازماني به نام جمعيت ملي مبارزه با استعمار راه انداخته بود که سازمان علني حزب محسوب مي شد.23 در تظاهرات 30 تير روزنامه و اعلاميه‌هاي آنان منتشر مي‌شد. آنان مردم را دعوت به تظاهرات مي‌کردند. دبيران حزب با توجه به تعدد افسران حزب در ارتش از وقايع آگاه مي شدند. در جريان کودتاي 25مرداد کيانوري مدعي است که «با مشارکت فعال ما » اين کودتا عقيم ماند. پس از کودتاي 28 مرداد در فاصله سالهاي 1333تا 1335 فرمانداري نظامي تهران به فرماندهي سرلشکر تيمور بختيار و بسياري ازرهبرا ن و اعضاي حزب را که مخفي بودند محاکمه و اعدام و برخي ديگر را به حبس و عده اي ديگر را نيز پس از اعلام ندامت آزاد کرد. نورالدين کيانوري و دکتر جودت از سران حزب موفق به فرار به مسکو شدند.

 

از اين پس فعاليتهاي حزب در خارج از کشور صورت گرفت. حزب توده با پيروزي انقلاب اسلامي فعاليت خود را با وعده وفاداري به آرمانهاي انقلاب رسما آغاز کرد ولي نشان داد که قصد وفاداري ندارد. حزب توده فعاليت علني خود را در اسفند 1357 توسط آن عده از اعضاي حزب که در داخل کشور بودند از سرگرفت. روزنامه حزب با همان نام سابق خود، مردم، منتشر شد و نورالدين کيانوري در ارديبهشت 1358 به ايران بازگشت.24 او پس از بازگشت به ايران بلافاصله در سخناني اعلام کرد:

 

درباره نظام سياسي، حزب توده ايران بلافاصله حمايت خود را از ابتکار آيت الله خميني ، درباره اعلام جمهوري اسلامي به عنوان جانشين نظام شاهنشاهي پوسيده 2500 ساله يا 3000 ساله يا بيشتر اعلام داشت . ما اين ابتکار را تأييد مي کنيم و در زمينه محتواي آن به آنچه آِيت الله خميني در تمام صحبتهايشان درباره جمهوري اسلامي گفته اند معتقديم.يعني، تأمين استقلال واقعي ايران، ريشه کن کردن مظاهر اقتصادي، سياسي، و نظامي و فرهنگي امپرياليسم از ايران، تامين آزاديهاي دمکراتيک براي همه مردم ايران، تأمين زندگي بهتر براي همه زحمتکشان، مبارزه با استثمار و استعمار.25

 

حزب توده در عمل نشان داد که به قول خود پايبند نيست و فعاليتهاي مخرب خود را بر ضد نظام جمهوري اسلامي آغاز کرد. اين اقدامات حزب منجر به توقيف روزنامه مردم شد اما حزب بلافاصله روزنامه‌اي ديگربا همان مضامين سابق به نام جرقه نو منتشرکرد.

 

با آغاز جنگ تحميلي و حمله عراق به ايران حزب به تبعيت از شوروي آن را محکوم کرد اما زماني که شوروي نيز به متحدان صدام پيوست سياست حزب تغيير کرد و خواهان توقف جنگ شد.26 در بين اعضاي کميته مرکزي نيز اختلاف نظر وجود داشت. اين اختلاف نظر منجر به جدايي يکي از اعضاي کميته مرکزي، ايرج اسکندري، شد.

 

 دبير اول حزب نورالدين کيانوري در بهمن 1361 دستگير شد و در پي آن در عملياتي به نام «اميرالمومنين علي (ع)» در ششم ارديبهشت 1362 بازمانده هاي اين حزب دستگير و با اطلاعيه دادستاني کل انقلاب حزب توده ايران منحل اعلام شد.27

 

جرم حزب توده جاسوسي براي اتحاد جماهير شوروي بود و رهبران حزب در محاکمات خود به اين امر اعتراف کردند:

 

ما در حالي که از جمهوري اسلامي و از قانونيت خودمان صحبت مي کرديم در عين حال با تشکيل چاپخانه مخفي و بدون مجوز قانوني دست به اعمال خلاف قانون مي زديم. ما در شرايطي که جمهوري اسلامي به خاطر حفظ موقعيت ارزي، خروج ارز را از کشور منع کرده بود، با اين وجود چندين بار اقدام به خروج ارز کرديم. ما در زماني که رزمندگان ايثارگر در جبهه هاي جنگ، با نثار خون خودشان از هستي مي گذشتند و خون خود را فداي انقلاب مي‌کردند، نقشه هاي جنگي و طرحهاي نظامي را به وسيله عنصرهاي نفوذي سازمان نظامي حزب به شورويها مي داديم. سياست ما در مورد جنگ هم همين طور بود ... .28

 

گرچه نورالدين کيانوري دبيراول حزب در خاطرات خود هيچ گاه وابستگي خود به شرق را نپذيرفت و معتقد بود که دستهاي انگليسيها در انحلال حزب نقش داشته و سازمان اينتليجنس سرويس انگلستان را مقصر شمرد،29 اما بررسي پرونده سنگين اين حزب نشان مي‌دهد که احتياجي به دخالت سازماني بيگانه نبود تا وطن فروشي و خيانت حزب توده و سران آن را ثابت کند.

 

با فروپاشي حزب توده و اعلام انحلال حزب از سوي حکومت، سران دستگير شده به خاطره نويسي روي آوردند و اين خود اقدامي بي سابقه در معرفي حزب توده و وابستگي آن به استعمار بلوک شرق بود. از جمله اين خاطرات به خاطرات کيانوري، خاطرات اسکندري و خاطرات محمدعلي عمويي بايد اشاره کرد. اعضاي حزب توده پس از انحلال در داخل کشور سعي کردند تا حزب نيمه جان را احيا کنند اما اختلافات درون حزبي آنان و دخالت مستقيم روسها به انشعاب و انحلال واقعي حزب در خارج از کشور منجر شد.

 

جلال آل احمد که خود روزگاري يکي از اعضاي حزب توده بود و با شناختي که از حزب به دست آورد از آن جدا شد در مورد وابستگي و ضعف حزب مي نويسد:

 

 ...گرچه هم اهل حکومتي و هم مردم عادي عامي مي دانستند که يک توده‌اي يعني کسي که سياست استاليني پشت سرش ايستاده ــ و هر دو به همين دليل براي آن حزب اعتبار قائل بودند و عضويتش را مي پذيرفتند ــ به مطبوعاتش کمک مالي مي کردند ما مدام مي کوشيديم که اين واقعيت افواهي را تکذيب کنيم. کوشش مدام ما اين بود که بگوييم يک توده‌اي يعني يک ايده اليست پرجوش و خروش ويک کتاب خوانده مصلح و انقلابي و آن حزب ابزار کارش، و اگر روسيه شوروي از آن دفاعکي مي کند به اين علت است که مادر سوسياليسم است و ستاد زحمتکشان و همدرد همه ملل استعمارزده.30 

 

صفحه 1

__________________________________

 

1. سپهر ذبيح، تاريخ جنبش کمونيستي در ايران، تهران، عطايي، 1366، ص 50.

2. سياست و سازمان حزب توده، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، 1370، ص 68.

3. سپهر ذبيح، ص 61.

4. همان ، ص 62.

5. همان ، ص 110.

6. انور خامه‌اي، خاطرات سياسي،.تهران ، نشر گفتار و علم ، 1372، ص 73.

7. همان، ص 74.

8. احسان طبري، کژراهه، تهران، اميرکبير، 1366، ص 43.

9. انور خامه اي، ص 250.  

10. همان، ص 251.

11. خاطرات نورالدين کيانوري، تهران، موسسه تحقيقاتي و انتشاراتي ديدگاه، 1371، ص 75.

12. سپهر ذبيح، ص 194.

13. خاطرات ايرج اسکندري، تهران، دفتر مطالعات و پژوهشهاي سياسي، 1372، ص 119.  

14. انورخامه اي، ص 295.

15. ضياءالدين الموتي، فصولي از تاريخ مبارزا ت سياسي و اجتماعي ايران، تهران، چاپخش، 1370، ص 355.

16. خاطرات نورالدين کيانوري، ص 102.

17. مصطفي الموتي، ايران در عصر پهلوي، لندن، پکا، 1991، ج 9، ص 61.

18. انورخامه اي، ص 347.

19. خاطرات ايرج اسکندري، ص 174.

20. همان، ص 197.  

21. همان،  ص 239.

22. خاطرات نورالدين کيانوري، ص243.

23. همان، ص 511.

24. سياست و سازمان حزب توده از آغاز تا فروپاشي، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، 1370، ص323.

25. احسان طبري، همان، ص 301.  

26. سياست و سازمان حزب توده، ص 227.

27. اعترافات سران حزب توده ايران، تهران، نگره، 1375، ص 80.

28. خاطرات نورالدين کيانوري، تهران، ص 550.

34. جلال آل احمد، در خدمت و خيانت روشنفکران، تهران، انتشارات فردوسي، 1373، ص 428.

 

 




نام:                
*رايانامه( Email):
موضوع :
*نظر شما:


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
بهترین حالت نمایش: IE8 یا نسخه بالاتر


 
www.iichs.org