ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventswith caravan of history(doc)Foreign Policy StudiesNewsمصاحبهwith caravan of history(photo)conferences
» مقالات » تبيين و بررسي قيام 30 تير 1331 ش/1952م ؛ (زمينه‌ها، علل و نتايج آن)

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

 

نشریه الکترونیکی بهارستان

136

پیشینه فرش 

 

 

جریان شناسی سقوط پهلوی
سیر تاریخی ممنوعیت حجاب
پاکسازی و مرمت اسناد تصویری
نجم السلطنه

اخبارNEWS

تازه‌هاي موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران در نمايشگاه کتاب تهران |+| سير تاريخي تحريم در کتاب «انديشه تحريم و خودباوري» منتشر مي‌شود ‎ |+|

Google

جوان و تاریخ

تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه

 

 

چند قطره خون برای آزادی

 

 

زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری

 

فصلنامه تاریخ معاصر 61-62

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 61-62

 

فصلنامه تاریخ معاصر 63

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 63

کتابفروشی سرای تاریخ

Adobe Reader V 8.0

20.8 MB

 

تبيين و بررسي قيام 30 تير 1331 ش/1952م ؛ (زمينه‌ها، علل و نتايج آن) 

مرضيه يحيي آبادي *

 

چکيده                      

قيام مردمي 30 تير سال 1331ش، يکي از رخدادهاي مهّم تاريخ معاصر ايران به شمار مي رود. اين روز، صحنه ي اتحاد ملّي ايرانيان در دولت دکتر مصدق و حمايت طيف مذهبي به رهبري آيت الله کاشاني از دولت ملّي مصدق بود که منشأ حضور مردمي گسترده در اين روز شد.

 
در اين روز اقشار مختلف مردم و گروههاي سياسي در ميادين و خيابانهاي تهران و ديگر شهرها به حمايت از مصدق به تظاهرات پرداختند. در اين تظاهرات که به درگيري شديد ميان نيروهاي نظامي و مردم انجاميد، عده اي شهيد و مجروح شدند. اين قيام با اتحاد مردم به ثمر رسيد.
 
اين مقاله بر آن است که به اين پرسشها پاسخ دهد: چه عواملي زمينه ساز اين قيام گرديد؟ موضع حزب توده در اين قيام چگونه بود؟ چرا بعد از مصدق، احمد قوام روي کار آمد؟ آثار و نتايج داخلي و خارجي قيام چه بود؟
 
کليد واژه ها: قيام سي تير، مصدق، کاشاني، احمد قوام، حزب توده 
 
مقدمه
قيام سي تير 1331ش، در تاريخ معاصر ايران يکي از وقايع مهم به شمار مي‌رود. روند رويداد و نتايج به دست آمده از اين قيام، همگي گوياي موفقيت جناح مردمي در رويارويي با دربار و حاميان داخلي و خارجي آن مي‌باشد. در اين واقعه، محمدرضاشاه از اختياراتي که در دوران حکومت خود به شکل سنتي، هرچند برخلاف قانون اساسي در دست داشت به دليل حضور گسترده ي مردم در صحنه و وحدت ميان رهبران قيام چشم پوشي کرد. در اختيار گرفتن زمام امور قواي نظامي و انتظامي از سوي دکتر مصدق، رويدادي بس مهم در تاريخ معاصر به حساب مي آيد که در سال هاي بعد نظير آن ديگر تکرار نشد. اين قيام، نمونه اي از تجلّي وحدت ميان رهبران نهضت ملّي شدن نفت و يکپارچگي مردم بود.
 
دکتر مصدق روز 25 تير 1331ش، براي مشورت و تبادل نظر در مورد وزيران جديد به ديدن محمدرضا شاه رفت. مصدق تفصيل اين ملاقات را در خاطرات خود آورده است. مصدق تصميم گرفته بود اختيار تعيين وزير جنگ را از شاه بگيرد «تا دخالت دربار در آن کم شود و کارها در جهت صلاح کشور پيشرفت کند». واکنش شاه در برابر اين پيشنهاد چنين بود: «پس بگوييد من چمدان خود را ببندم و از اين مملکت بروم.» مصدق در پاسخ فوراً گفت که در صورت عدم پذيرش پيشنهادش استعفا خواهد داد.
 
طبق اسناد منتشر شده، محمدرضاشاه تا اين زمان مايل به برکناري دکتر مصدق و روي کار آوردن احمد قوام يا سيدضياء که انگليسيها و آمريکاييها پيشنهاد مي کردند، نبود و مي خواست کار نفت به دست مصدق حل و فصل شود. اين سياست حمايت نسبي از مصدق نه از روي علاقه و موافقت با او؛ بلکه به سبب آگاهي از محبوبيت او در نزد مردم بود.
 
به هر حال مجلس شوراي ملّي در 26 تير ماه 1331ش، به نخست وزيري قوام رأي داد. قوام موفقيت خود را در گرو انحلال مجلس مي دانست و هوادارانش هم اصرار داشتند پيش از گرفتن فرمان انحلال تن به قبول مسئوليت ندهد، اما ظاهراً شاه، قوام را راضي کرده بود بدون اصرار در انحلال مجلس، دولت خود را تشکيل دهد. طبق يادداشتهاي ارسنجاني، عباس اسکندري اظهار مي دارد: «هنوز اعليحضرت [با انحلال مجلس] موافقت نکرده اند ولي مالاً موافقت خواهند کرد.» 1
 
با روي کار آمدن قوام، مردم بيشتر به خروش آمدند. قيام سي تير دو پيام کلي نيز داشت: «نخست اينکه تلاش براي محدود کردن حاکمان مستبد هزينه دارد و دوم اينکه اصلاح ساختار سياسي توسط سياستمداران وطن‌پرست نياز ضروري به حمايت افکار عمومي و جامعه دارد. اين قيام از جنبشهاي مهم سياسي ـ اجتماعي بود. اين قيام به لحاظ اجتماعي و عکس العملهاي مردم و قدرت رهبري قابل ملاحظه است».
 
علل ايجاد قيام سي تير سال 1331ش
پيش درآمد قيام سي تير، تلاش دکتر مصدق براي در دست گرفتن پست وزارت جنگ بود.
 
مصدق بر حسب رأي تمايل مجلس شوراي ملّي و فرمان شاه به نخست وزيري انتخاب گرديد. پس از ابراز تمايل مجلس شوراي ملّي، مجلس سنا، نسبت به زمامداري مصدق 14 رأي موافق و 19 رأي ممتنع را اعلام کرد، ولي بر اثر توصيه ي محمدرضاشاه به مجلس سنا، قرار شد چند نفر از سناتورها با دکتر مصدق ملاقات کنند و به او بگويند که کابينه ي خود را تشکيل دهد و مطمئن باشد که در موقع اخذ رأي اعتماد در سنا، اکثريت با اوست. 2
 
روز چهارشنبه 25 تيرماه 1331ش، مصدق براي مشورت و تبادل نظر در مورد وزيران جديد به ملاقات شاه رفت و قصد داشت پست وزارت جنگ را خود بر عهده گيرد، زيرا اعتقاد داشت اين کار باعث «کاهش دخالت دربار در آن مي شود و کارها در صلاح کشور انجام مي گيرد». 3
 
هدايت ارتش از زمان رضاخان در دست شاه بود و اين پست از او به پسرش محمدرضا رسيده بود و دولت کاري نمي توانست بکند. در واقع دولت از مفاد فرمانها و تعاليم و دستورهاي ارتش هم مطلع نمي‌شد و در اعمال فرماندهان لشکرها و رئيس ستاد ارتش و دواير ارتشي کوچکترين نظارتي نداشت. 4
 
شاه در برابر درخواست مصدق چنين گفت: پس بگوئيد من چمدان خود را ببندم و از اين مملکت بروم. مصدق اعلام کرد که اگر با درخواست او موافقت نشود او هم از مقام نخست وزيري استعفا خواهد داد. آنچه او از شاه مي خواست تنها چيزي بود که مقام سلطنت را هم براي مخالفان و هم براي سفارتخانه‌هاي خارجي مهم جلوه مي داد. اگر شاه ارتش را از دست مي داد ديگر آنچنان مهم نبود. 5
 
نقش اشرف پهلوي در وقايع 30 تير 1331ش
اشرف در شاه نفوذ عجيبي داشت. وي يکي از عوامل مهم روي کار آوردن قوام و کشتار سي تير بود. اشرف نظر شاه را نسبت به مصدق تغيير داد و مجلس سنا را به مبارزه با دولت واداشت و ميان شاه و قوام آشتي داد. 6
 
اشرف نه تنها شاه، بلکه ديگر برادرانش را تحت نفوذ خود داشت و حتي زندگي خصوصي آنها را هم تحت کنترل خود درآورده بود. طي ده سال (از1320تا1330 ش) از دوازده نخست وزيري که روي کارآمدند، نيمي از آنها را اشرف روي کار آورده بود. اگر سياستمداراني مثل ساعد در ايران پي در پي بر سر کار آمدند و سالها حکومت کردند با حمايت اشرف بود. اشرف نخست وزيران ضعيف را بيشتر مي پسنديد و وزراي کابينه آنها را شخصاً تعيين مي کرد و دوستان او در اين کابينه ها، اکثريت را در دست داشتند. برخي از نخست وزيران هم که منتخب او نبودند از او حساب مي بردند و اعضاي کابينه را، با مشورت او تعيين مي‌کردند و قبل از معرفي دولت به شاه، ليست اسامي کابينه را به حضور اشرف مي بردند. از ميان نخست‌وزيران قوي، اشرف فقط با قوام موافق بود و قوام هم به خودخواهي و اهميت نفوذ اشرف پي برده بود و توصيه‌هاي او را مي‌پذيرفت. 7
 
چرا بعد از مصدق، احمد قوام روي کار آمد؟
دربار مي‌خواست که مصدق را کنار بگذارد، اما به خوبي آگاه بود که کنار گذاشتن وي کار ساده اي نيست و با وجود جبهه ي ملّي و کاشاني و با وجود رشد فکري که ملت ايران در اين مبارزات پيدا کرده‌اند، اين برکناري آسان نمي باشد. شاه به دنبال کسي بود که بتواند در برابر مصدق و هوادارانش بايستد. شاه با هر نخست وزير صاحب اراده و مصممي که به دستورات و اوامر شاه و دربار وقعي نمي نهاد، بيزار بود؛ از سوي ديگر مي خواست طوري مصدق را کنار بگذارد که باعث تهييج در جبهه ي ملّي و کاشاني نگردد. شاه از قوام هم دل خوشي نداشت ولي چون سياستهاي خارجي (آمريکا و انگليس) براي برکناري مصدق با قوام موافق بودند، دربار هم فکر مي کرد با کمک آنها قادر به برکناري مصدق مي‌شود. 8
 
روز 28 تيرماه با اشاره ي شاه، مجلس شوراي ملّي بدون حضور نمايندگان فراکسيون نهضت ملّي به زمامداري احمد قوام (قوام‌السلطنه) رأي تمايل داد و شاه فرمان نخست وزيري قوام را با لقب «جناب اشرف» براي او صادر کرد. قوام هم پس از دريافت فرمان نخست وزيري، اعلاميه ي شديدالحني را منتشر نمود که باعث بر جاي گذاشتن اثرات سوء در افکار عمومي شد. اين سياستمدار کهنه‌کار که طي چند دوره زمامداري در گذشته، بحرانهاي زيادي را پشت سر گذاشته بود، اين بار بدون توجه به اتحاد طبقات مردم خشم مردم را برانگيخت. 9 قوام در اعلاميه اي که منتشر کرده بود کشتارهاي دسته جمعي و تيره روزيها را وعده داد. او چنين بيان نمود:
              ايران دچار دردي عميق شده و با داروهاي مخدر ديگر امکان پذير نيست؛ من به همان اندازه که از عوام فريبي در امور سياسي بيزارم در مسائل مذهبي از ريا و سالوس منزجرم. کساني که لطمه ي شديدي به آزادي وارد ساخته، زحمات بانيان مشروطيت را از نيم قرن به اين طرف هدر داده اند. من در عين احترام به تعاليم مقدسه ي اسلام، ديانت را از سياست دور نگاه خواهم داشت و از شر خرافات و عقايد قهقرايي جلوگيري خواهم کرد. واي به حال کساني که در اقدامات من اخلال نمايند و در راهي که در پيش دارم مانع بتراشند يا نظم عمومي را بر هم بزنند. اين گونه آشوبگران با عکس‌العمل شديد از طرف من روبه رو خواهند شد و چنانکه در گذشته نشان داده ام بدون ملاحظه از احدي و بدون توجه به مقام و موقعيت مخالفين، کيفر اعمالشان را در کنارشان مي‌گذارم. حتي ممکن است تا جايي بروم که با تصويب اکثريت پارلمان دست به تشکيل محاکم انقلابي زده، روزي صدها تبه کار را از هر طبقه به موجب حکم خشک و بي شفقت قانون قرين تيره روزي سازم. به عموم اخطار مي کنم که دوره عصيان سپري شده و روز اطاعت از اوامر و نواهي حکومت فرا رسيده است. کشتي‌بان را سياستي دگر آمد. تهران 27 تير 31 رئيس الوزرا قوام السلطنه. 10
 
در برابر اعلاميه ي قوام، آيت‌الله کاشانی به مخالفت شديد با حکومت قوام پرداخت و مردم را به مبارزه دعوت کرد، وي اعلاميه‌اي ضد قوام منتشر نمود. کاشاني طي اعلاميه اي خطاب به قوام چنين گفت: «احمد قوام بايد بداند در سرزميني که مردم رنجيده ي آن پس از سالها رنج و تعب شانه از زير بار ديکتاتوري بيرون کشيده اند نبايد اختناق افکار عقايد را اعلام و مردم را به اعدام دسته جمعي تهديد نمايد من صريحاً مي گويم که بر عموم برادران مسلمان لازم است در راه اين جهاد کمر همت بربسته و براي آخرين مرتبه به صاحبان سياست استعماري ثابت کنند تلاش آنان در به دست آوردن قدرت و سيطره گذشته محال است و ملت مسلمان ايران به هيچ يک از بيگانگان اجازه نخواهند داد که به دست مزدوران آزمايش شده استقلال آنها پايمال و نام با عظمت و پرافتخاري که ملت ايران در اثر مبارزه مقدس خود بدست آورده است مبدل به ذلت و سر شکستگي شود. 11
 
قوام با زمينه‌سازي قبلي و توافق مشترک انگلستان و آمريکا روي کار آمد و قصد داشت به عنوان يک نخست‌وزير قوي با غرب سازش کند و جنبش مردم را سرکوب سازد. 12
 
شاه در باطن موافق قوام نبود، اما در شرايطي که پيش آمده بود تسليم نظر سياستهاي خارجي گرديده بود. روز 28 تير ماه قوام براي اعاده ي امنيت در سراسر مملکت درخواست اختيارات فوق‌العاده از شاه نمود و روز 29 تير از او خواست تا فرمان انحلال مجلسين را صادر کند. 13
 
تبيين قيام 30 تير 1331ش
روزهاي 26 و 27 تيرماه، اعتراض طبقات مردم به موضوع کناره گيري مصدق بيشتر شد و تهران را ناآرامي فراگرفت. دستجات نظامي بيشتري با کاميونهاي نظامي و چند دستگاه تانک در خيابانهاي مرکزي و ميدان بهارستان مستقر شدند. مغازه‌ها به حال نيمه تعطيل درآمده بود. تظاهرات اعتراض آميز مردم منحصر به تهران نبود و موج اعتراض به تدريج سراسر کشور را در بر گرفت. بزرگترين تظاهرات از سوي مردم آبادان به وجود آمد. سيل تلگرافها و نامه‌ها مبني بر اعتراض به زمامداري قوام و حمايت از مصدق از سراسر کشور به سوي تهران سرازير شده بود. تظاهرات مردم از روز 28 تير با شدت گسترش يافت در خرمشهر و آبادان کسبه دست از کار کشيدند و به تظاهرکنندگان پيوستند. در تأسيسات پالايشگاه و ديگر بخشهاي وابسته به آن کارگران اعتصاب کردند. 14
 
روز 29 تير تهران به حال تعطيل درآمده بود. کارگران کارخانه‌ها، سيلوها، راه آهن و سرويسهاي اتوبوس راني دست از کار کشيدند. مردم در خيابانها و ميدان بهارستان و ميدان سپه به تظاهرات پرداختند. مأموران انتظامي پياده و سواره تظاهرکنندگان را متفرق ساختند. عصر روز 29 تير، زد و خورد بين مردم و مأمورين انتظامي نسبت به روزهاي پيش شديدتر شد و کشته‌ها و زخميهاي بيشتري را بر جاي گذاشت. حزب توده ي ايران که بارها مصدق را مورد حمله و سرزنش قرار داده بودند و او را متکي به امپرياليسم دانسته بودند، پس از مشاهده ي امواج اعتصاب و اعتراضات مردم به دنبال جنبش خلق افتاد. 15
 
دژخيمان بر روي مردم بي سلاح گلوله مي ريختند و حتي از تانک و زره پوش بهره گرفتند. ملت کشته‌ها بر جاي گذاشت ولي از پيشروي باز نايستاد. اکثر خيابانهاي تهران در محاصره نيروهاي پليس و تانکها و زره پوشها بود. به نوشته روزنامه کيهان اولين محلي که تظاهرات را شروع کردند دانشگاه تهران بود. در تظاهرات تمام مردم از هر حزب و دسته و طبقه و صنفي با هماهنگي شرکت مي کردند. شعار اصلي آنها مرگ بر حکومت ننگين قوام و زنده باد مصدق بود. در خيابان اکباتان از سوي مردم بيشتر مقاومت مي شد. ادارات هم به علت غيبت اکثر کارمندان از ساعت 9 صبح به بعد تعطيل گرديد و به علت اعتصاب کارگران راه آهن قطارهاي مسافربري و باري از کار باز ماند. به تدريج آثار عدم اطاعت از دستورات فرمانداري نظامي مبني بر قتل عام مردم در ميان نظاميان ظاهر گرديد و حتي در نزديکي ميدان توپخانه طبق گزارش روزنامه "اسوشتيدپرس" سه هزار نفر از مردم به طرف يک تانک حمله‌ور شدند ولي سربازان و مردم به جاي اينکه يکديگر را مضروب و مجروح سازند، همديگر را در آغوش گرفتند و بوسيدند. 16
 
حوالي ظهر، زد و خورد در ميدان بهارستان، اکباتان، ناصر خسرو و بازار به اوج خود رسيد و در شهرهاي مشهد، آبادان، کرمان، شيراز، تبريز، اصفهان، رشت مردم حماسه‌آفريني مي‌کردند. 17
 
نقش حزب توده در قيام 30 تير 1331ش
جوانان و کارگران عضو اين حزب، از گرفتاري نيروهاي بهره برده و برخي از آنها به دفاتر سازمانهاي پوششي حزب که در کنترل نيروهاي شهرباني بود، حمله کردند. ساير توده‌ايها نيز مأمورين انتظامي را با جنگ و گريز در سراسر پايتخت سرگرم کردند. در ساعتهاي نخستين بعدازظهر، توده ايها بر خيابانهاي اصلي و چهار راههاي تهران مسلط شده و مي‌کوشيدند تا قيام را به يک شورش عمومي عليه شاه و به سود تأسيس يک رژيم جمهوري (توده‌اي) تبديل کنند. توده‌ايها مجسمه‌هاي شاه را سرنگون و عکسهاي او را پاره کردند. 18
 
اوضاع پيچيده‌اي بر شهر حکمفرما شده بود، توده ايها کنترل خيابانهاي اعتصاب زده تهران را به دست گرفته و شعارهاي مرگ بر شاه ما جمهوري توده‌اي مي‌خواهيم و نظاير آن در ساعات آخر روز در سراسر شهر طنين انداخت. زد و خورد ميان توده‌ايها و جبهه ي ملّي‌هاي مخالف حزب توده در قسمتهاي مختلف شهر روي داد و برخي از طرفداران مصدق فکر مي‌کردند که با روي کار آمدن دوباره مصدق اينک خطر واقعي که وي را تهديد مي نمايد، ارتش نيست بلکه حزب توده است.19
 
مأموران و فرمانداري نظامي که صبح را با خونسردي گذرانده بودند با شنيدن فرياد مرده باد شاه توده ايها، دست به اسلحه بردند. خون مردم بر کف خيابان ريخته مي‌شد. مردم جنازه ها را بر دست گرفته و مرده باد قوام مي‌گفتند. دار و دسته حزب زحمتکشان به هر که مرده باد شاه مي‌گفت حمله برده، توده‌ايها اين چنين شناسايي مي‌شدند. 20
 
عوامل موفقيت قيام
مکي در کتابش قيام سي تير يکي از عوامل عمده ي قيام را استعفاي مصدق مي داند و مي نويسد:  
              سخنرانيهاي آقاي مکي و فعاليتهاي دکتر بقايي و حزب زحمتکشان و اقدامات ساير افراد جبهه ملّي در به وجود آوردن قيام سي تير مؤثر بوده، ولي مؤثرتر از همه در تمام کشور، اعلاميه ي جناب اشرف قوام بود که پس از قرائتش از راديو تهران تمام کشور و شهر قهرمان آبادان را به قيام واداشت که مکمل آن، اعلاميه کاشاني بود، زيرا سخنرانيهاي آقايان فقط در تهران بود. موفقيت اين قيام آنچه مسلم است در اثر فداکاري کاشاني بود که حتي خارجيها نيز گواه آنند، اگرچه عده‌اي معتقد بودند که دکتر مصدق در حل مشکل نفت موفق نشده و با شکست رو به رو شد شخصاً مايل است کنار گذاشته شود و موضوع وزارت جنگ هم بهانه اي بيش نبود. 21
 
عبدالله برهان هم در جلد دوم کتابش به نام کارنامه ي حزب توده و راز سقوط مصدق به فعاليت حزب زحمتکشان و کاشاني اذعان دارد: «موفقيت قيام در درجه اول مديون کار فراکسيون نهضت ملّي و حزب زحمتکشان و بعد هم کاشاني تاثير زيادي داشت.» 22
 



نام:                
*رايانامه( Email):
موضوع :
*نظر شما:


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
بهترین حالت نمایش: IE8 یا نسخه بالاتر


 
www.iichs.org