ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventswith caravan of history(doc)Foreign Policy StudiesNewsمصاحبهwith caravan of history(photo)conferences
» رجال » محمدحسين آيرم

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

 

نشریه الکترونیکی بهارستان

137

پیشینه فرش 

 

 

زندگی و اقدامات لارنس آلمانی در ایران
مطیع ترین وزیر امور خارجه ایران
سهم  ساواک در شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی
محمد باقرخان تنگستانی

اخبارNEWS

فروشگاه مجازي موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران افتتاح شد  |+| بزودی آغاز به کار وب سايت جديد موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران

Google

جوان و تاریخ

تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه

 

 

چند قطره خون برای آزادی

 

 

زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری

 

فصلنامه تاریخ معاصر 61-62

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 61-62

 

فصلنامه تاریخ معاصر 63

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 63

کتابفروشی سرای تاریخ

Adobe Reader V 8.0

20.8 MB

 

محمدحسين آيرم 

ويدا معزي‌نيا

 

سرلشکر محمدحسين آيرم از رجال سياسي و نظامي اوايل دوره رضاشاه ، فرزند يکي از ايرانيان مهاجر قفقاز در سال 1261 شمسي در تهران چشم به جهان گشود. وي تحصيلات مقدماتي‌اش را در تهران و روسيه به اتمام رسانيد و سپس جهت ادامه تحصيلات نظامي عازم سن‌پترزبورگ شد و دوره ستاد فرماندهي را در آن کشور به پايان برد و علاوه بر زبان روسي زبان فرانسه را نيز به خوبي فرا گرفت. 1

 

آيرم مصادف با انقلاب مشروطه به ايران آمد و با درجه نايب اولي (ستوان يکمي) در قزاقخانه مشغول به کار گرديد و در همان اوايل خدمت آجودان کلنل لياخوف شد. نامبرده در سال 1280 شمسي به دسته پياده ديويزيون قزاق ماموريت يافت و هشت سال بعد با ارتقاء به درجه سرتيپي رياست آتاماژور (ستاد) را برعهده گرفت. وي پس از ترک قزاقخانه راهي روسيه گرديد و بعد از کودتاي 1299 به ايران بازگشت و با يک درجه تنزل (سرهنگي) به استخدام قشون متحدالشکل درآمد و با سمت فرماندهي هنگ مازندران به ساري رفت. 2
 
در اين دوران که تجاوزها و راهزنيها ترکمنان و قتل و غارت مردم در استرآباد موقعيت آيرم را سخت متزلزل ساخته بود رضاخان وي را مامور ختم غائله نمود ولي شکست آيرم در اين ماموريت موجب عزل وي گشت و او به پايتخت احضار گرديد. رضاشاه در سال 1304 آيرم را به جاي سرلشکر اميرطهماسبي به رياست قشون آذربايجان گماشت و رياست املاک سلطنتي را نيز به وي واگذار نمود. اعمال خلاف عفت عمومي او در آذربايجان موجبات خشم و نفرت عمومي و روحانيون از جمله آيت‌الله انگجي شد و شورش مردم را فراهم نمود و رضاشاه اميراحمدي را مامور رسيدگي به بلواي تبريز کرد. او نيز آيرم را تحت‌الحفظ روانه تهران ساخت و آرامش را به منطقه بازگرداند .3
 
آيرم با تنزل رتبه جزو افسران احتياط شد و مدتي بعد به رياست دژبان مرکز منصوب گرديد. در فاصله سالهاي 1306 تا 1308 رياست بازرسي ارتش و رياست بازرسي پليس را عهده‌دار بود. سال 1310 رئيس کل شهرباني شد و براي تحکيم حکومت رضاشاه و از بين بردن مخالفان وي از هيچ کوششي دريغ نورزيد. در دوران رياست او بر نظميه بسياري از رجال قدرتمند کشور که مغضوب شاه بودند به زندان، قتل و يا تبعيد محکوم شدند که از جمله اين افراد مي‌توان به تيمورتاش، داور و سردار اسعد اشاره نمود. 4
 
نامبرده در سال 1312 به درجه سرلشکري ارتقاء يافت و قدرت فوق‌العاده‌اي کسب نمود. او در هنگام فرمانروايي بر دستگاه ترور و وحشت شهرباني رضاشاه ثروت بسياري اندوخت. تربيت جاسوسان مخفي، سانسور روزنامه‌ها و تاسيس پليس سياسي از جمله اقدامات وي در آن دوران بود. سال 1314 آيرم متوجه کاهش ميزان محبوبيتش نزد رضاشاه مي‌شود و احتمال مي‌دهد به زودي خلع و حتي دستگير‌ شود، به طور ناگهاني وانمود به از دست دادن قدرت تکلم خود مي‌نمايد و به بهانه معالجه با کسب اجازه از شاه به آلمان مي‌گريزد اما رضاشاه پي به خيانت او برده و با ارسال تلگرافي به ضميمه هزار ليره از وي مي‌خواهد پس از معالجه به ايران بازگردد. ليکن آيرم به رغم دريافت پول از بازگشت به کشور امتناع مي‌ورزد. 5
 
بعد از شهريور 1320 و اشغال ايران از سوي متفقين آيرم به فکر تشکيل دولت " ايران آزاد " مي‌افتد و براي انجام اين کار به سراغ عدل‌الملک دادگر يکي از رؤساي مجلس در دوره رضاشاه مي‌رود، و با مخالفت وي روبه‌رو مي‌گردد. وي لاجرم به تنهايي دست به کار شد و دولتي تشکيل داد که بي‌حاصل بود. سرانجام نامبرده در سال 1327 پس از يک عمل جراحي در سويس درگذشت.
 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 
1. حسن مرسلوند، ج 1 ، زندگينامه رجال و مشاهير ايران (1299-1320)، تهران، الهام، 1369، ص 66 .
2. فرهنگ ناموران معاصر ايران، ج1، تهران، سازمان تبليغات اسلامي، 1381، ص 394 .
3. عليرضا اوسطي، ج2، ايران در قرن گذشته، تهران، پاکتاب، 1382، صص 561-563 .
4. فيروز فيروز، ج2، مجموعه مکاتبات، اسناد، خاطرات و آثار ميرزا فيروز(نصرت‌الدوله)، تهران، نشر تاريخ ايران، 1369، ص 377 .
5. مهدي بامداد، ج 3، شرح رجال ايران در قرن 12 و 13 و 14 هجري، تهران، زوار، 1347، صص 373-374.



نام:                
*رايانامه( Email):
موضوع :
*نظر شما:


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
بهترین حالت نمایش: IE8 یا نسخه بالاتر


 
www.iichs.org