ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventswith caravan of history(doc)Foreign Policy StudiesNewsمصاحبهwith caravan of history(photo)conferences
» مقالات » پديده گاوميري در آذربايجان

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

 

نشریه الکترونیکی بهارستان

136

پیشینه فرش 

 

 

جریان شناسی سقوط پهلوی
سیر تاریخی ممنوعیت حجاب
پاکسازی و مرمت اسناد تصویری
نجم السلطنه

اخبارNEWS

تازه‌هاي موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران در نمايشگاه کتاب تهران |+| سير تاريخي تحريم در کتاب «انديشه تحريم و خودباوري» منتشر مي‌شود ‎ |+|

Google

جوان و تاریخ

تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه

 

 

چند قطره خون برای آزادی

 

 

زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری

 

فصلنامه تاریخ معاصر 61-62

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 61-62

 

فصلنامه تاریخ معاصر 63

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 63

کتابفروشی سرای تاریخ

Adobe Reader V 8.0

20.8 MB

 

پديده گاوميري در آذربايجان  

محمدحسن پورقنبر

Mpourghanbar8@gmail.com

 

از عواملِ تنزّلِ شرايطِ اجتماعي و اقتصادي اکثريتِ مردم ايران در ادوار گذشته، پيش از ورود به عصر مدرن، بروز بيماريهاي متنوّع و متعدّد در کشور بود. جداي از امراضي که مردم به آن دچار شده و به طور مستقيم، سبب آسيب و حتي نابودي انسانها مي‌شد، برخي از بيماريها به حيوانات، به ويژه، حیوانات اهلي و دامهاي سودمند سرايت کرده و تلفات چشمگيري به آنها وارد نموده، که در نتيجه، صدمات شديد و قابل توجه اجتماعي و اقتصادي براي اعضاي جامعه، به خصوص عامّه مردم، وارد مي‌کرد. در اين مقاله کوتاه، به نمونه‌اي از اين موضوع، که راجع به گسترش امراض در بين گاوها و مرگ ومير اين حيوانات (چيزي که در همان برهه زماني، به گاوميري معروف بود) در مناطق شمال غربي ايران در سال 1305ش است، پرداخته مي‌شود.

 

مردمِ محدوده قلمرو آذربايجانِ ايران (غربي، شرقي، اردبيل) در آن دوره، به علّت آفت دامي موردبحث، شرايط بسيار سختي را تجربه کرده، و خسارات بي شماري متحمّل گرديدند. تلگرافي از سلماس در شمال آذربايجان غربي، مورخ اوايل مردادماه به پايتخت ارسال گرديد مبني بر اينکه، ميزان شدّت امراض گاوي و مرگ ومير ناشي از آن، رو به فزوني بوده و «همه روزه متجاوز از بيست راس تلفات مي‌نمايد تاکنون ابدا اقدامي در جلوگيري آن نشده است». 1 در خبري ديگر، از گسترش و شدت يافتنِ تلفات گاوها در اروميه، مراغه، سراب و قراعيني (چالدران) سخن به ميان آمده و از وزارت فلاحت، استمداد طلبيده شد. 2 در گزارشي از سوي «امنيه شمال غرب» به پايتخت، مربوط به تلفات در منطقه قراعيني مورخ اواخر پاييز 1305ش، بيش از نصف گاوها نابود شده و اوضاع نيز روزبه روز وخيم‌تر مي شود. 3 در مجموع، دورنمايي از تاثير فلاکت‌بار گاوميري بر اوضاع اجتماعي ـ اقتصادي مردم آذربايجان غربي در دوره موردنظر، و شرايط رقّت‌انگيزِ توده‌هاي مفلوکِ آن قسمت از ايران زمين را شايد بتوان از گزارش ذيل درک نمود، مطلبي که از سوي يکي از مُخبران مطبوعاتي حاضر در آذربايجان، در همان زمان ارائه گرديد:
             از ترس گاوميري مردم بدبخت گاوهاي خود را از دهات دور و نزديک آورده در بازار خوي بقيمت نازل ميفروشند، ولي مشتري کم است گاوميش شيرده اعلا که سابق شصت تومان قيمت داشت به 12 تومان الي 15 تومان فروخته ميشود. گوشت يکمن خوي که تقريبا پنج من تبريز است شانزده قران، ساير اجناس قس عليهذا. در يکي از دهات سر راه که تقريبا صد خانوار بود مقداري شير خواستم جواب دادند که گاوي نمانده تا شير پيدا شود. در حدود قراعيني و چالدران گاوميري بقدري شدت دارد که اگر حال بدين منوال بگذرد بزودي گاو هم حکم پول را پيدا خواهد کرد يعني ناياب مثل کيميا. دهقان تيره‌بخت بحدّي از اين فقره متاثر است که گويا يکي از فرزندان خود را خاک ميسپارد. جهالت و فقر نيز مزيد بدبختي و شدت مرض ميباشد. 4
 
وخامت اوضاع در بسياري از مناطق آذربايجان شرقي نيز محسوس بود. براساسِ خبري مربوط به برخي قسمتهاي منطقه مرند مورخ مردادماه، ميزان تلفات گاوي، روبه افزايش گزارش شد 5 و اينکه طي کمتر از چند هفته و تا 5 مردادماه همين سال، ششصدوبيست راس گاو تلف گرديد. 6 اين شرايط نامساعد در مرند، تا ماههاي بعد تداوم يافت و مردم را با مشکل جدّي مواجه نمود: «از مرند: ناخوشي گاوميري باقيست. ازين جهت به بيچاره رعاياي دهات و زارعين خيلي صدمه و خسارت وارد آمده است». 7 اخبار ارائه شده از مراغه نيز حاکي از نفوذ آفت دامي در برخي بخشهاي آن در آذرماه بود. 8 «نايب‌الحکومه علمدار و گرگر» (هادي شهر) هم از تلفات گاوها گزارش نمود و از وزارت فوايد عامّه، درخواست کمک کردند. 9 قسمتهاي شرقي آذربايجان مانند منطقه سراب در دامنه‌هاي کوه سبلان هم از عوارض نامطلوبِ گاوميري در امان نماندند، 10 ضمن آنکه در شرق سراب يعني نواحي اردبيل، که گاوميري از تير1305ش، تاحدود زيادي تخفيف يافته بود (و البته امراض گوسفندي جاي آن را گرفت)، مجدّدا از آبان ماه شايع گرديد. 11 در نواحي شرقي درياچه اروميه، مردم منطقه دهخوارقان (آذرشهر) شديدا درگير اين معضل بودند و بنابرروايت، در هر روز، در حدود صد راس گاو به خاطر بيماري در آنجا نابود مي‌شدند. 12 همچنان که در منطقه ميانج (ميانه) نيز اوضاع اصلا مساعد نبود، در غرب آن يعني چاراويماق (جنوب آذربايجان شرقي) هم شرايط توده مردم، اسفناک مي‌نمود: «در چاراويماق مرض گاوميري شدت پيدا کرده بطوري که در يک آبادي 25 خانواري اقلا روزي ده راس گاو تلف ميشوند. رعاياي بيچاره از کوبيدن خرمن عاجز شده‌اند اگر با اين منوال بگذرد و اقدام عاجلي نشود يکسره گدا خواهند شد». 13
 
با توجه به اين اوصافِ بحراني، و علي رغم آنکه برخي مسئولين حکومتي در پايتخت و کارگزاران ايالتي آذربايجان، از همان اواسط سال 1305ش، درصدد يافتنِ راه‌حلّي برآمدند، چنان که در شهريورماه، به دستور وزرات فوايد عامّه، کميسيوني متشکّل از «ملاکين، اطبّاء و مدير موسسه پاستور»، به منظور تعيين قيمت سرم، در تبريز انعقاد يافته و حتي مقرر گرديده بود که «اولا تلقيح اجباري باشد و ثانيا قيمت سرم براي هر راس گاو پنج قران تعيين شود»، 14 با اينحال، تشديد مرگ ومير گاوها و وقوع مستمر و مکرّر اين روند، حاکي از عدم سودمندي فعاليتهاي انجام شده داشت. هنگامي که در اواسط بهمن همان سال، مسئولان ايالت آذربايجان، راجع به شيوع گاوميري در منطقه قراچه‌داغ (کليبر) خبر دادند، ازين نکته سخن به ميان آوردند که، «سابقا هم مامورين دفع آفات گاوهاي اطراف را تلقيح کردند و نظر به عدم اثر تلقيح فعلا رعايا به تلقيح ثانوي مايل نيستند تقاضا ميشود مقداري سرم ارسال تا با سوار امنيه و مامورين دفع آفات گاوها را تلقيح نمايند». 15
 
در جنوب  آذربايجان، مردم خمسه (زنجان) و توابع آن نيز در سال 1305ش، نابودي گاوهايشان را تجربه کردند. اين تجربه تلخ، در پاييز سال مذکور، در اوج حدّت و شدّت قرار داشت، «طاعون گاوي در خمسه در تمام محال خمسه شيوع پيدا کرده بطوريکه يک گاو سالم باقي نيست لازم است وزارت فوايد عامه هر چه زودتر اقدام سريعي در ارسال واکسن بنمايد. مرض شاربن نيز وجود دارد». 16
 
اوضاع به قدري روبه وخامت گراييد که بخشي از توده مردم، که در زمره زارع و رعيت محسوب مي‌شدند، براي کوبيدنِ خرمنشان، هيچ ابزاري نداشته و دچار عجز گرديدند. 17 اين موضوع، نه فقط همچون ضربه سختي بر پيکرِ اقتصاد کشاورزي و دامپروري منطقة مذکور به حساب آمده، و ازينرو، اهالي آن قسمت از سرزمين ايران را با عُسرت مواجه نمود، بلکه تهديدي براي شرايط زيستي در پايتخت ايران هم محسوب مي‌شد، زيرا «همه ساله قسمت عمده ارزاق طهران را خمسه تامين ميکند و اگر بزراعت آن حدود سکته وارد شود در ارزاق مرکز تاثير مستقيم خواهد داشت». 18
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1.  روزنامه ستاره ايران، شماره 3، ص3.
2. همان، شماره100، ص3.
3. روزنامه اطلاعات، شماره 105، ص1.
4. روزنامه ستاره ايران، شماره 115، ص2.
5. روزنامه اطلاعات، شماره 5، ص2.
6. روزنامه ستاره ايران، شماره 3، ص4.
7. روزنامه اطلاعات، شماره 39، ص2، و شماره 71، ص2.
8. همان، شماره 105، ص1.
9. همان، شماره 99، ص1.
10. همان، شماره 91، ص2، و شماره 97، ص2.
11. همان، شماره 71، ص2.
12. روزنامه ستاره ايران، شماره 39، ص3.
13. روزنامه اطلاعات، شماره 22، ص1.
14. روزنامه ستاره ايران، شماره 36، ص3.
15. همان، شماره 123، ص3.
16. همان، شماره 53، ص1.
17. روزنامه اطلاعات، شماره 24، ص2.
18. همان، شماره 27، ص 1.



نام:                
*رايانامه( Email):
موضوع :
*نظر شما:


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
بهترین حالت نمایش: IE8 یا نسخه بالاتر


 
www.iichs.org