معروف است كه مكنت او به حدي بود كه
ميتوانست به شاهزادگان و حاكمان وقت مبالغ كلاني قرض دهد
ازجمله او در يك نوبت هشتاد هزار تومان به شاهزاده
مؤيدالدوله پسر شاهزاده حسامالسلطنه قرض داد تا
براي دريافت فرمان حكومت خراسان به ناصرالدين شاه تقديم
كند.
همچنين ملكالتجار در بخشهاي
مختلف اقتصادي فعاليت داشت كه از آن جمله ميتوان به شركت
عمومي ويژه فعاليتهاي مالي و بانكي و شركت تجارتي فارس در
شيراز (كه در نشر اسكناس فعاليت داشت) و همچنين به تأسيس
راه بين آستارا و اردبيل اشاره كرد.
وي از مخالفان بانك شاهي و از
دوستان و دلالان سفارت روس محسوب ميشد تا جايي كه روسها
بعد از مشروطيت نيز از حمايت او دست برنداشتند.
كلنل كاساكوفسكي در كتاب خود،
گزارش ِ مورخ 26 اوت 1897 و. باراودي، يكي از مديران بانك
استقراضي روس در تهران را به هيئت مديره بانك استقراضي
ايران منعكس كرده و مينويسد : « اتحاديهاي به نام شعبه
سنديكايي از صرافان و بانكداران متنفذ مانند برادران
طومانيانس، حاج لطفعلي، اتحاديه، باقر صراف و ملكالتجار
تشكيل شد و به وسيله اين سنديكا و همچنين عمال بيشمار
آنها، مبالغ زيادي اسكناس براي تبديل به پول نقره به بانك
شاهي ارائه گرديد. در اين يورش شديد به بانك شاهي،
شديدترين فعاليت و جد و جهد از طرف ملكالتجار بروز داده
شد. به نحوي كه دولت حكم توقيف او را داده و وي كه به موقع
مسبوق شده بود مدتي خود را مخفي نمود.»
كاساكوفسكي درباره ملكالتجار
ميگويد : « حاج ملكالتجار ... سردسته تجار تمام تهران و
سراسر آذربايجان ميباشد و خود آذربايجاني است.»
وي براي ساختن راه شوسه از
آستارا به اردبيل و در موقع بهره برداري از راه مزبور به
شركاء چيزي نداد و عموم خلق را از شركت عمومي مأيوس كرد.
در نتيجه شركاء بر عليه او اقدام كردند اما هر چه تلاش
كردند چيزي به دست نياوردند. بنابر اين وي كه تحت فشار بود
راه را توسط پسرش حاج محسن آقا به يك تبعه روسي به نام
ورتمان اجاره داد و وي متولي راه شد.
در
كار بانك ملي حاج كاظم ملكالتجار سرمايه بانك را حيف و ميل
نمود و هنگامي كه او را براي اين منظور تعقيب كردند به
سفارت روس پناهنده شد و در سفارت جاي مناسبي به او داده
شد.
چند تن از مأموران وزارت
عدليه كه سرپرستي آن با فرمانفرما بود، (گويا خرده حسابهاي
ديرينهاي با ملكالتجار داشتند) سحرگاه روز 13 تير ماه
1286 براي بازداشت او اعزام گرديدند و وي با صراحت لهجهاي
كه داشت خود را بيگناه خواند و مطمئن بود كه ميتواند از
خود دفاع كند.
سفارت روس حمايت از وي را تا
به جايي رسانيد كه فرمانفرما رئيس عدليه وقت با لباس تمام
رسمي به سفارت روس احضار شد و وي در مقابل تمثال تزار روس
معذرتخواهي نمود.
ملكالتجار سرانجام در
ربيعالثاني 1305 خورشيدي درگذشت وي را در مشهد در حرم
امام رضا(ع) در دارالحفاظ به خاك سپردند.