در سال 1320هـ.ش بعد از رفتن
رضاشاه به تهران منتقل شد و مديركل انتظامات وزارت كشور گرديد،
يك سال بعد كه قوامالسلطنه رئيسالوزرا شد، به مناسبت دوستي و
نزديكي با منظمالسلطنه، فرزندش سرهنگ صفاري را به رياست اداره
كل نان تهران گماشت. در آن تاريخ نان در تهران و ساير شهرها
جيرهبندي بود و در مقابل كوپن كه به هر كسي داده ميشد با
زحمت و مرارت زياد نيم كيلو شبيه نان به او ميدادند. صفاري تا
حدي توفيق يافت كه وضع نان را در تهران سر و صورت بدهد و از
مرگ مردم به علت گرسنگي جلوگيري كند.
در سال 1322هـ.ش به مديركلي غله
كشور رسيد. در سال 1325هـ.ش كه قوامالسلطنه براي بار چهارم به
نخستوزيري منصوب شد، صفاري را به رياست شهرباني گمارد و براي
او درجه سرپاسي گرفت.
در پانزدهم بهمن 1327 موقعي كه
شاه در مقابل آمفي تئاتر دانشكده حقوق مورد اصابت چند گلوله
واقع شد، صفاري رئيس شهرباني بود و به ضارب تيراندازي كرد و او
را از پاي درآورد.
صفاري يك بار ديگر هم رئيس
شهرباني شد، بعد به استانداري مازندران منصوب گرديد، مدتي هم
شهردار تهران شد، او در ادوار هيجدهم، نوزدهم و بيستم وكيل
مجلس شوراي ملي بود. پس از انحلال مجلس بيستم، به استانداري
خوزستان برگزيده شد و چندي بعد تغيير سمت داد و به استانداري
آذربايجان ماموريت يافت و بعد مجدداً شهردار تهران گرديد. او
مجموعاً دو بار رئيس شهرباني، دو بار شهردار تهران، سه دوره
نماينده مجلس شوراي ملي، سه بار استاندار، و سه دوره سناتور
بود. صفاري در مدت 60 سال مصدر كارهاي مهم بود و در تمام
دولتها حضور داشت.
صفاري به زبانهاي فرانسه و روسي
تسلط داشت. وي به كشورهاي شوروي، ايتاليا، فرانسه، بلژيك،
يوگسلاوي، هلند، چين ملي، هنگ كنگ، سيام، ويتنام جنوبي، عراق،
سوريه، لبنان، اردن، حجاز، اطريش، سوئيس و انگلستان سفر كرد.
مناصب ديگر او عبارت است از: رياست شعبه دوم ركن يكم ستاد
ارتش، رياست محاسبات مخصوص شاهنشاهي، فرمانداري نظامي گرگان،
فرمانداري شهسوار، مديركل كارگزيني و انتظامات وزارت كشور،
مديركل غله و نان در وزارت دارايي، رئيس قسمت انحصارهاي
كشاورزي در موقع جنگ، رئيس هيئت مديره شيلات ايران، مديركل منع
احتكار در زمان جنگ بينالملل دوم.
امتيازات : داراي نشان درجه 2
همايون، نشان درجه 2 تاج، مدال تاجگذاري، نشان لياقت، نشان
درجه يك پاس، نشان آذرآبادگان، نشان كوكب الدري از اردن، نشان
رافدين از عراق و سه قطعه نشان ورزشي درجه 1.
تاليفات : تاريخ خان گيلان در
علل سقوط خان احمد آخرين سلطان محلي سلسله كيائيه،
لكههاي سياه يا قربانيهاي محيط (رمان ادبي)، در چنگال
اهريمن مستحفظ راه، يادداشتهاي مسافرت روسيه، ايتاليا،
يوگسلاوي و خاوردور، مقالات ادبي در جرايد و شرح زندگي خان
احمد گيلاني.
صفاري در سال 1367 در تهران درگذشت.