حاج
ميرزامحمدخان مجدالملك
سينكي
نيلوفر كسري
ميرزامحمدخان مجدالملك سينكي نياي بزرگ خاندان اميني از
رجال باسواد و فرهيخته عصر قاجار بود كه در سال 1224ق در
مطنقه سينك لواسانات از توابع مازندران به دنيا آمد و از
اين جهت به سينكي معروف شد. پدرش آقافتحعلي خان از اعيان
مازندران در آغاز فرمانروايي قاجاريه به تهران آمد و در
سينك لواسانات اقامت گزيد. (1)
اندكي بعد از قدرتگيري
خاندانهاي مازندراني در تهران وي با خانواده نوري آشنا شد
و خواهر ميرزاآقاخان نوري (اعتمادالدوله) را به عقد خود
درآورد و از اين طريق وارد گروههاي قدرت گشت. او در مورد
تربيت فرزندش محمد جديت تمام داشت و وي را در ايام كودكي
توسط معلمين سرخانه با علوم قديمه آشنا ساخت. محمد پس از
كسب مدارج عاليه توسط دايي خود ميرزا آقاخان نوري
(اعتمادالسلطنه) وارد دستگاه دولتي گرديد.
اولين شغل او در دستگاه دولت
كتابدارباشي قهرمان ميرزا پسر عباس ميرزا نايبالسلطنه
بود،(2) پس از فوت قهرمان ميرزا در سال 1262ق به
تهران آمد و با سمت منشي و پيشكار مهدعليا مشغول به كار شد
و به همراه او به زيارت عتبات عاليات رفت. آگاهي و شناخت
محمد از رموز نامهنگاري و حسن خط و رواني نثر باعث شد كه
خيلي زود در زمره منشيان زبردست عصر قاجار درآيد و در سال
1268ق پس از به سلطنت رسيدن ناصرالدين شاه وارد خدمت وزارت
امور خارجه گردد. وي در زمان صدارت ميرزاتقي خان اميركبير
به مأموريت حاجي ترخان (هشترخان) قفقاز رفت و به مدت سه
سال در سمت كارپردازي خدمت نمود. ميرزامحمد در طول مدت
همكاري با ميرزا تقي خان اميركبير از شيفتگان منش و شخصيت
و طريقت امير شد و در زمره رجال روشنفكر و اصلاحطلب قرار
گرفت، به ويژه آنكه ميرزا را به دور از هرگونه تمايلات
مادي و دنيوي ميديد.
ميرزا محمد در طول مدت خدمت
خود در حاجي ترخان بنابر رسوم زمانه هديهاي براي ميرزا
تقي خان اميركبير ارسال نمود اما اميركبير از اين عمل
خرسند نشد و بدو نوشت :
« ... اينكه براي اين جانب ظرف آب
پاشي فرستاده بوديد، اين چيزها مايه خرسندي اينجانب
نميشود. زيادتي خدمتگذاري آن عاليجاه باعث مزيد ميل و
محبت اينجانب است. نه اينجانب و نه خدام اعتاب عليه
پادشاهي هيچ كدام بجز ظهور خدمتگذاري توقع ديگر نداريم.»
(3)
منش بزرگ و شخصيت عظيم
ميرزاتقي خان اميركبير چنان محمدخان را مجذوب خود نمود كه
پس از به صدارت رسيدن دايي خود ميرزاآقاخان نوري به دليل
مخالفت با دولت مورد سرزنش و توبيخ قرار گرفت و به تهران
فراخوانده شد به طوري كه ميرزاسعيدخان وزير امورخارجه پس
از برافتادن اميركبير، در ذي حجه 1268ق نامهاي به ميرزا
محمد نوشت و او را مورد عتاب قرار داد :
« ... اين اوقات حرفهاي بي
معني و اطوار خلاف از آن برادر مذكور ميشود كه به هيچ وجه
منالوجوه با معقوليت و كارداني شما مناسب نيست ... زهي بي
انصافي و بدبختي كه پارهاي حرفهاي غيرمناسب و راست يا
دروغ متذكر شود ... گلي كه براي شما آب گرفته شده بود كه
اگر به كار ميرفت، ابدالدهر ضايع و رسوا بوديد و بالمره
سلب اعتبار از شما شده بود. عاليجاه ميرزاعباس سبب رفع آن
شد... اين بار در خدمت اولياي دولت قاهره رفع اشتباه كردم
و ليكن هميشه اينطورها ممكن نباشد و امروزه پيش نميرود
اگر ترك آن حرفها نشود به درك اسفل معلق و به نار جهنم
مبتلا خواهيد شد.» (4)
بي شك سخنان مجدالملك چنان به
ظن ميرزاسعيدخان بد ميآمد كه به هيچ وجه در نامه به آن
اشاره نكرد و آن را تكرار ننمود.
اما
ميرزا محمدخان پس از مدتي بار ديگر مورد تفقد قرار گرفت.
در سال 1275ق در سلك خدمتگذاران دولت درآمد و براي تصفيه
امور و بهبود مناسبات دولتين ايران و عثماني و تصفيه
قراردادهاي مابين دولتين به جاي ميرزا ابراهيم خان پدر
علاءالسلطنه به بغداد اعزام شد او در اين مأموريت پسر ارشدش ميرزا علي خان
امينالدوله را كه در آن زمان حدود پانزده سال داشت به
همراه خود برد و با كمك او كارهاي اتباع ايراني ساكن در
عراق را نظم بخشيد. ميرزامحمدخان در طول مدت خدمتگذاري خود
در وزارت امور خارجه اقداماتي فرهنگي نيز انجام داد.
از جمله فعاليتهاي او ايجاد «
كاغذ رسمي» در وزارت خارجه ايران بود. كاغذ رسمي كاغذي بود
كه به درخواست ميرزاسعيدخان براي سفراي خارجي نگاشته
ميشد. اين كاغذ كه نوعي نامه اداري بود شامل پنجاه بيت
شعر بود كه تمامي ابيات آن سجع و قافيه داشت ابيات اين
كاغذ در حول و حوش مطلبي خاص دور ميزد و چون ميرزا
محمدخان فردي مسلط بر نظم و نثر و علم عروض و ادبيات بود و
مطالب را با نثري شيوا و دلكش و به نوعي درست و زيبا كتابت
مينمود از مبتكرين اين سبك بود.
اين نامه در جواب درخواستهاي
سفراي خارجي مقيم ايران كه خارج از وظيفه و اختيار وزارت
امور خارجه يا دولت بود به شكلي زيبا تنظيم و مطالب به
صورت مسجع گفته ميشد ، بدون آنكه خواهشهاي بي معني سفرا
جواب گفته شود جواب داده ميشد.
بنابر اين كاغذ رسمي جواب
عليالسويه در حد موضوع به سفراي خارجي بود و ابداً صحبتي
در رد يا قبول تقاضاها نميشد. (5) ازجمله اقدامات ديگر
مجدالملك در دوره صدارت دايي خود (ميرزا آقاخان نوري)
اصلاح خط بود. وي نامهها و رسايلي در اين باب نگاشته و از
طرفداران و مروجان اين اصلاح به شمار ميرفت. چنانچه از
نامههاي ميرزا آقاخان نوري برميآيد :
« ... جناب مجدالملك از تهران
كاغذي نوشته و به طور اشاره رسانيدهايد كه خدمت جناب اجل
برسانم و مخصوصاً رساله كه درباب تعديل و اصلاح انشاء و
طريق مكاتبات ايران سابقاً تأليف فرمودهاند با هر چه از
رسايل ديگر داير به اصلاح ادبيات ايران باشد مرحمت فرماييد
براي ايشان بفرستم.» (6)
شيوه خاصي كه ميرزامحمدخان
مجدالملك سينكي در شكسته نستعليق ايجاد كرده بود، بعدها
توسط دو پسر نامدارش ميرزا علي خان امينالدوله و ميرزاتقي
خان مجدالملك ادامه يافت و سبكي خاص در نويسندگي و انشاء
عصر قاجار پديد آورد.
خوش خدمتي و سلوك ميرزا محمد
باعث شد كه پس از عزل ميرزا آقاخان نوري، همچنان محبوب
ناصرالدين شاه باشد و طي 2 دوره وزارت اوقاف را برعهده
گيرد.
او از اعضاي مجلس مشورتخانه و
شوراي دولتي بود و از جمله اصلاحگران عصر ناصري به حساب
ميآمد. رساله او با نام كشفالغرايب كه به خاطر لقب
نويسندهاش به رساله مجديه معروف گشته است مملو از مطالب
گوناگون و انتقادات كوبنده به دستگاه دولتي است و يكي از
مهمترين رسائل اخلاقي و انتقادي عصر قاجار به حساب ميآيد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. مرآتالبلدان. ج 3، ص 299.
الماثر والآثار ج 3، ص 217.
2. ممتحنالدوله شقاقي. رجال وزارت
امور خارجه دوره ناصري و مظفري. ص 71.
3. خاطرات وحيد. مقاله خاندان
اميني، نگارش ابوالفضل قاسمي، ص 79.
4. اسناد وزارت امور خارجه. برگرفته
از كتاب : آدميت، فريدون. انديشه ترقي و حكومت قانون. ص
106.
5. ممتحنالدوله. رجال وزارت امور
خارجه دوره ناصري و مظفري. ص 71 و 25.
6. مجله بررسيهاي تاريخي. ش 2، سال
5 ص 222. |