خورشيد سامراء
السلام عليكما يا وليي الله
و يا نوري الله في ظلمات الارض1
(قسمت اول)
موسي حقاني
هنگامي كه امام
علي بن محمد(ع) معروف به هادي و ابنالرضا به دستور
متوكل عباسي و بوسيله «يحيي بن هرثمه بن اعين» از
مدينه، شهر پيامبر، به سامراء احضارگرديدند روح
تازهاي در كالبد پايتخت نظامي عباسيان دميده شد.
سامراء كه
سُرَّمَن
راي نيز ميگويندش هرچند ديدن
طبيعتاش هر بينندهاي را مسرور ميكند، اما بافت
جمعيتي و شرايط نظامي حاكم برآن دركنار خشونت و
سبعيت متوكل عباسي زندگاني رادر آن بسيار سخت ساخته
بود. مرد محبوب مدينه كه پاكترين و راستگوترين خلق
بود روزهاي سختي را در پادگان نظامي عباسيان پيشروي
داشت. سامراء دوازده سال پيشاز آن كه به قدوم
مبارك ابوالحسن ثالث امام عليالنقي(ع) متبرك گردد
به عنوان پايتخت عباسيان برگزيده شد. تندخويي و
درازدستي مماليك ترك كه در اطراف معتصم عباسي گرد
آمده بودند مردم بغداد را به ستوه آورد، لذا معتصم از
خوف شورش مردم به سامراء رفت و آنجا را به پايتختي
برگزيد و از آن پس خراب آباد سامراء، مسكن هشت تناز
خلفاي بنيالعباس گرديد. تا اينكه در 279 قمري رو به
افول نهاد و به سرعت بهقصبهاي تبديل شد. از اين
پس به آن ساءمنرأي (بدا بر آنكه آن را ببيند)
گفتند. سامراء چون به ظلم آباد شد، شوكتش ديري
نپائيد. شهري كه در عرض شش سال از 221 تا227 قمري
عمارتهايش بر عمارتهاي با شكوه بغداد تنه مي زد در
دوران متوكل عباسي به اوج خود رسيد،
بقايای قصرهای اين شهر نمادي
ازدوران سراسر ظلم متوكل عباسي است كه در دوران او
و به دستور وي كربلاي معلي وحرم حسيني تخريب و
زمين آن شخم زده شد. و از عبرتهاي بزرگ الهي اينكه
خليفه ظالم در دنيا و آخرت خانه خراب گرديد. متوكل
نه ماه بيشتر در قصر تازه تأسيس خود در كنار سامراء،
كه موسوم به قصر جعفري و متوكليه شد اقامت نكرده
بود كه به دست پسر خود منتصر كشته شد و كاخ و
آباديهاي اطراف آن ويران گرديد. اين پايان
ماجرانبود، پايتخت در 279 قمري دوباره به بغداد منتقل
شد و سامراء به كلي متروك گرديد وجز مشهد امامين
همامين (عليهماالسلام) و حريم آن و سرداب و محله
كرخ جايي معمور نماند.
امام هادي(ع) كه دوران سخت
متوكل را در سامراء گذرانده بود، سه خليفه ديگرعباسي
به نامهاي منتصر، مستعين و معتز را نيز در خرابآباد
سامراء ديد و سرانجام در254 قمري به دستور معتز به
شهادت رسيد و خاك سامراء كه با حضور آن حضرت شرافت
يافته بود، جسم آن حضرت را در بر گرفت. حسن بن
علي(ع) در غم شهادت پدر گريبان چاك كرد و او را در
خانه خود غسل داد و دفن كرد. امام هادي اين خانه را
كه مدفن ايشان شد از دليل بن يعقوب نصراني خريده
بود. امام حسن عسكري كه پس از پدر عهدهدار امامت
شيعيان شده بود با ياد خاطرات غم بار پدر روزهاي
سختي را در سامراء گذراند. خوب بياد داشت كه هنگام
ورود پدر، متوكل دستور داد آن بزرگ را دركاروانسراي
گدايان جاي دادند. سالهاي سخت گيري بر زوار حسين(ع)
و تخريب حرممطهر سيدالشهداء در 236 قمري قلب امام
عسكري را مي فشرد و به ياد ميآورد كه پدرهنگام شدت
بيماري در دوره متوكل به محمدبن حمزه ميگفت كه:
با احتياط كسي را بهحاير حسيني(ع) بفرستيد تا براي
من دعا كند و نيز شنيده بود كه پدر در پاسخ
سوالعليبن بلال كه از سر تعجب پرسيده بود: او خود
حاير است، او را با حاير حسيني(ع)چكار؟ فرموده بود:
من دوست دارم براي من دعا نمايند در آنجا كه خدا
دوست ميدارداو را در آنجا بخوانند.2 و اين در شرايطي
بود كه قبر سيدالشهداء به دستور متوكل عباسي شخم زده
شده بود. فرا خواندن امام به مجلس متوكل در حالتي
كه خليفه عاصي بر خدامست بود و از امام مي خواست
كه براي او شعر بخواند، حبس امام و كندن قبر در
مقابلديدگان آن حضرت، آماده كردن غلامان زنگي
براي قطعه
قطعه كردن ذريه زهراء(س)،پياده كشاندن
فخر آسمان و زمين به دنبال خود و وزيراش فتح ابن
خاقان براي خوارنمودن آن حضرت و... وقايعي بود كه
يادآوري آنها قلب امام عسكري را ميآزرد و اين در
حالي بود كه آن بزرگ كه معروف به ابومحمد زكي،
هادي، عسكري و ابنالرضا بود خود روزگار خوشتري نداشت.
در دوران فرعوني معتمد عباسي، فرعون زمان از تولد
موسي آل محمد(ص) بيمناك بود لذا مراقبتها نسبت به
بيت حضرت عسكري شدت گرفت، معتمد راه چاره را در به
شهادت رساندن امام عسكري دانست، لذا آن حضرت به
دستور او مسموم و در بامداد هشتمين روز از ماه
ربيعالاول سال
160 هجري پس ازراز و نيازي عاشقانه
به جوار معبود شتافت. نماز را امام عصر بر پيكر پدر
اقامه كرد و درهجوم مأموران فرعون براي دستگيري
موسي زمان، يوسف زهرا(س) در سرداب ومحل عبادت
پدران خود به چاه غيبت فروشد و شرافت آن مكان
افزون گرديد. جسم پاكامام حسن عسكري نيز در همان
خانه و در كنار قبر مطهر امام عليالنقي(ع) به خاك
سپرده شد و پس از آن اجساد مطهر نرجس خاتون مادر
امام عصر(عج)، حكيمه خاتونعمه آن امام غايب از نظر
و نيز جده مادر امام حسن عسكري و حسين بن
عليالهادي درآن مكان مقدس به خاك سپرده شد و خاك
سامراء نيز مانند خاك بقيع و مدينه، نجف و كربلاء و
مشهد امام رضا(ع) براي شيعيان تقدس يافت. قبور آن
بزرگان زيارتگاه شيعيانآل محمد(ص) شد و سامراءي
ويران به سبب شرافت مدفونين آلالله در آنجا
محلتوجه شيعيان قرار گرفت و همين اندكي باعث
آباداني سامراء گرديد. ناصرالدولهحمداني يعني همان
«ابومحمدحسن بنابي الهيجاء عبدالله بن محمد حمدان
بن حمدونتغلبي» صاحب موصل اولين كسي است كه بر
قبر شريف امامان در سامراء قبه ساخت وبراي ضريح
پرده كشيد و گرداگرد سامراء ديوار كشيد و اطراف خانه
امامان(ع) عمارات و ابنيه ساخت. پس از او احمدبن
بويه معروف به معزالدوله سومين سلطان آل بويه
در337 قمري به تعمير آن مكان شريف همت گماشت.
عضدالدوله ديلمي نيز اين افتخار راداشت تا در 368
قمري به تعمير قبور امامين همامين عسكريين(ع) اقدام
نمايد.3
در دوره صفويه
گنبد و صحني براي مرقد امامان در سامراء ساخته شد. در
1198قاحمدخان دنبلي حاكم مردمدار خوي كه
30 سال بر
آن خطه حكومت كرده بود به قصد تعمير و توسعه بارگاه
عسكريين(ع) در سامراء برادر همسر خود ميرزا محمد رفيع
فرزند ميرزا شفيع مستوفيالممالك را به همراه تعدادي
معمار و كارگر به سامراء اعزام كرد تا عمارت جديدي به
سان عمارت نجف بر روي قبور ائمه(ع) بسازند.4 ممانعت
برخي ازاهل عراق از كار هيئت اعزامي احمدخان نزديك
بود به درگيري منجر شود كه با جلب نظر سليمان پاشا
والي بغداد هيئت توانست كار خود را در سامراء آغاز كند.
احمدخان دنبلي در توطئهاي شوم توسط برادرزادگان خود
در 1200 قمري به قتل رسيد. ظاهراًمحرك ترور وي آقا
محمدخان قاجار بود. به اين ترتيب كار ساختمان صحن
سامراء يك سال متوقف شد.
اما سرانجام
حسينقليخان فرزند احمدخان دنبلي پس از كنترل اوضاع
و سركوب مخالفان و قاتلان پدر خود، ميرزا جعفر وزير را
كه پسر ميرزا رفيع سابقالذكر بود به سامراء اعزام كرد
و او نيز در طي دو سال عمارت آنجا را از قبيل صحن و
مناره و رواق وصفه و ايوان و سرطاق و پيش طاق بنا
كرد. اين اقدامات تا 1207 قمري به طول انجاميد و
بارگاه عسكريين(ع) وضعيت مناسبي پيدا كرد. از خاندان
دنبلي چندتن از جمله احمدخان دنبلي، كلبعليخان پسر
احمدخان، سلمان خان، نظرعلي بيگخان پسراحمدخان در
آن مكان مقدس مدفون هستند. با توجه به عادات اهالي
سامراء به بهرهبرداري از ارادت شيعيان نسبت به اهل
بيت(ع) در راستاي ارضاي آزمنديهاي خوددر عين
بيتوجهي به نگهداري و حفاظت از بارگاه عسكريين(ع)
لازم بود هر
از چندگاهي شيعيان عاشق خود دست به كار
شده و از حريم با صفاي اهل بيت(ع) حفاظت نمود ودر
تعمير و نگهداري آن بكوشند. اديبالملك كه خود در 1273
قمري جهت زيارت بهعتبات عاليات مشرف شده بود
مينويسد: تا به حال سه دفعه از هندوستان به جهت
طلاكردن گنبد مطهر
]طلا[
آوردهاند، ليكن به اين مصرف نرسيده و از ميان رفته
مگر به قدر يك كمربند در دوره گنبد طلا شده است و
مابقي از گچ سفيد است.5
همو وضعيت حرم
شريف و سامراء را در 1273 قمري چنين توصيف مينمايد:
جناب امام حسن
عسكري و جناب امام عليالنقي سلامالله عليهما و
نرجس خاتوندر يك سرداب كه بالاي سرداب يك ضريح
است و سه صورت قبر، مدفونميباشند. و در زير پاي
ايشان حليمه خاتون دختر امام عليالنقي عليهالاسلام
استكه ضريح وي از يك طرف چسبيده به ضريح مبارك
امامين است. و بقعه هيچ يكاز ائمه به بزرگي اين
بقعه مبارك نيست و گنبد منور نيز بزرگتر از گنبدهاي
سايرائمه هدي عليهالتحيه والثناست...
يك ايوان بزرگ
دارد از طرف قبله و يك كفشكن. اصل بناي گنبد و صحن
ازصفويه بوده است ليكن احمدخان دنبلي تعمير نموده
است. و ضريح مقدس از پولاداست و ميان بقعه مطهر تا
دو ذرع از ديوار سنگست كه نصب نمودهاند و از دو ذرع
بهبالا تا سقف، آيينه است. و بارگاه مبارك بسيار
باشكوه است و دو منار در دو طرفگنبد مطهر است كه
هريك تخميناً بيست ذرع است. و صحن مبارك از حسب
طول وعرض، نود ذرع در نود ذرع است. در برابر ايوان،
در ميان صحن مبارك، مرحومآصفالدوله چاهي كنده و
حوضي درست كرده كه مردم وضو بگيرند. و يك ساقيهنيز
سركاره والده آقاخان محلاتي در ميان صحن مبارك
درست كرده كه آب از شطميكشيده و ميريخته، به
ميان صحن ميآمده است و همه كس از آنجا
آببرميداشتهاند. ليكن اين اوقات اسباب آوردن آبش
بهم خورده است و آب نميآيد وصحن ديگر در پشت سر
است كه آن نيز چهلوپنج ذرع طول و همان قدر عرض
دارد.ليكن از آن صحن راه به بقعه مطهر ندارد، بايد
داخل صحن بزرگ شد و از كفش كنيكه از در قبله وارد
ميشوند، داخل ايوان و بقعه مطهره ميگردند.
آنقدر خدام آنجا
بيادب ميباشند و احترام نميدارند كه هر وقت داخل
صحنمبارك ميشدم، البته يا خر و يا سگ و تازي در
آنجا بود كه بيرون ميكرديم. همهخدام چارياري
ميباشند... چهل نفر خدام است و هر وقت كه زوار زياد
ميآيد همهاهالي آنجا خادمي هستند با احتشام. به
طورهاي مختلف پول از مردم ميگيرند وعذر از هيچ كس
نميپذيرند. خود ديدم كه دو طرف در را گرفته به
زواران ميگفتندكه اول پول بده بعد برو زيارت كن.
تغير زياد به او كردم و گفتم اي مردود دست اززوار
بردار و كمتر شرارت كن.
بالجمله حاكم و
كليددار و پسرش را تحريص و ترغيب به اذيت خدام
بيادبمينمودم و باب زيارت براي زوار ميگشودم تا
اين كه كار به جايي رسيد كه خدامدر آن ده روز
توقف، يك مرتبه صحن مبارك را جاروب كردند و
خاكروبهاش رابيرون بردند.6
ايواني كه چاه
غيبت آن حضرت در آنجاست تخميناً دو ذرعونيم طول و
دو ذرععرض دارد و چنان مينمايد كه مجموع آن ايوان
از چوب منبت بوده چنان كه قدرياز آن باقيست، و
كتيبه دور كه به خط كوفي نوشتهاند باقيست. و چاه در
اول چاهنبوده است بلكه چون محل غيبت بوده است،
از كثرت برداشتن خاك به جهت تيمنو تبرك، تخميناً
به قدر دو ذرع گود است. يك سنگي از مرمر تراشيدهاند
مربع و بردر چاه گذاشتهاند. و اكثر اتراك كه فارسي
نميدانند و به زيارت ميروند، از نفرييك قمري
]ميگيرند[،
در وقتي كه سر به ميان چاه ميكنند و در ضمن
زيارتميگويند: يا صاحبالزمان اينها زوار بدي هستند،
پول نميدهند ]و[
ما راخوشحال نميكنند و به عينه اتراك همين عبارتها
را ميگويند.
و آن ايوانچه از
براي سرداب مبارك مثل صندوقخانه ميباشد. و اصل
سردابچهار ذرع عرض و هفت ذرع طول دارد و در پشت
سرداب از براي كسي كه رو به قبلهايستاده باشد يك
سرداب ديگر است كه نماز زيارت را چه زن و چه مرد،
در آنجاميكنند. و از كرياس تا بالا كه داخل مسجد
ميشوند، بيست پله دارد. و آن مسجد رامرحوم محمدعلي
ميرزا ساخته است. و گنبد مسجد از كاشي است و آن
مسجدصحني ندارد. و از كفشكن كه داخل ميشوي ايواني
است و از ايوان روبه قبله داخلمسجد ميشود. و از طرف
دست چپ سرداب مبارك است. و صحن مبارك مسجدو سرداب
صاحبالزمان، عرضاً و طولا هفتاد ذرع است.
]سامره[
به قدر سيصدخانوار جمعيت دارد و ربع فرسنگ دوره
قلعه سامرء است، ليكن همه قلعه معمورنيست. و ديوار
قلعه سامره را محمدشاه هندي، از گچ و آجر ساختهاند و
برجهايبسيار محكم به دورش انداخته. سه دروازه دارد:
يكي دروازه بغداد است و ديگريدروازه شريعه است و
عرب جائي از شط را ميگويند كه از آنجا مردم آب
برميدارندزيرا كه از همه جاي شط نميتوان آب
برداشت، و ديگري دروازه قاعد است كهمتعلق به اسم
قبيله]اي[
از عرب است.7
«اهالي سامره چون
شيطانند و از دوستان ابيسفيان. هميشه چهار پنج
فرسنگزوار را استقبال ميكنند و مردم را فريب ميدهند.
چون به زواري ميرسندميگويند من مهماندار شما هستم و
از شوق مهمانداري زوار هميشه هستم. آبهرچه بكار
داريد ميدهم و هيزم هرچه صرف نمائيد منت نمينهم،
كرايه خانه منهميشه از ديگران كمتر است و جو و كاهم
از همه كس ارزانتر. بجز من كه سيد اولادپيغمبرم، همه
مردم چهارياري هستند و از زحمت دادن به زوار دلخوش و
مستند.بيچاره زوار را به زبان بازي و زمانهسازي به
خانه ميآورد. وقت كاه و جو كشيدن ونان و ملزومات
ديگر خريدن، آن شخص استقبال كرده و به خانه آورده
ابداً نزديكنميآيد و ديگري به روي آن زوار باب
محبت ميگشايد تا وقت حركت، ميگويدحساب آنچه
اخراجات گرفتي تمام كن و به رفتن اقدام. زوار
بيچاره دل خوش استكه نرخ هرچيزي همان است كه در
صحرا به او گفتهاند و از او چيزي ننهفتهاند. چونحساب
ميكند ده مقابل قرار اول از او ميگيرند و به هيچ
وجه عذر او رانميپذيرند. وقتي كه صاحب خانه به ميل
خاطر خود پول از آن زوار گرفت، به رفتنمأذون است.
اولا معطل و سرگردان و دل خون تا بر وفق دلخواه
نقدي نشماردنتواند قدم بيرون بگذارد.»8
ده سال پس از سفر
اديبالملك به عتبات عليرضاخان عضدالملك
پيشخدمتخاصه ناصرالدين شاه مأموريت يافت چهارصد
صندوق خشت طلا اهدايي و نذرناصرالدين شاه را جهت
مطلا كردن گنبد عسكريين(ع) به عراق ببرد. سفر وي در
ذيقعده1283 آغاز شد و موفق گرديد خشتهاي طلا را در
كاظمين تحويل جناب شيخعبدالحسين تهراني
(شيخالعراقين) بدهد.9 شيخ وظيفه داشت علاوه بر مطلا
كردن گنبدنسبت به احداث مناره و انجام تعميرات در
حرم مطهر سامراء اقدام نمايد كه بخش عمدهاين
اقدامات توسط آن مرحوم در زمان حياتاش تحقق يافت.
عضدالملك پس از تحويلخشتهاي طلا، جهت زيارت ساير
اعتاب مقدسه واقع در عراق به كربلاي معلي،
نجفاشرف و سامراء نيز مشرف ميشود. وصف سامراء و
وضعيت حرم مطهر را در 1283قمري از قلم او ميخوانيم:
اما سر من رأي
قلعهاش از قلعه مباركه نجف اشرف اندكي كوچكتر است
وخانههايش ثلث و خانوارش تخميناً چهارصد و بازارش
هيچ الا دو سه دكان بقاليدرب صحن كوچك دارد. مردمش
تماماً سني هستند. دو خانوار شيعه آنجا هست.يكي
]خانواده
ملا آقا كوچك[
ــ كه از جانب دولت متولي چهل چراغ همايونياست ــ
ويكي ]خانواده
شماعي[.
سيدعلي كليددار حالتش عرض شد، ولي به ظاهرهمه مدعي
تشيعاند و جميع خدام براي يك دينار مضايفه از صدقتل
نفس ندارند.معهذا الحمدالله از اقبال بيزوال و صولت
شاهنشاه جم همال قدرت يك كلمهخلاف ندارند و نهايت
خدمتگزاري از زوار مينمايند.
اما صحن مقدس و
حرم مطهر امامينالهمامين عسكريين صلواتالله عليهما
را،كه احمدخان دنبلي ساخته، بسيار خوش وضع و خوش
روح است. ليكن اطرافصحن طاقنما است. حجره ندارد و
در جلو رواق و حرم مطهر ايواني است روي باز،شبيه
ايوان مبارك نجف منار نداشته، حال جناب شيخ
عبدالحسين سلمه الله تعاليــ در دو طرف ــ از تنخواه
ديوان اعلي دو مناره بنا نموده و آن منارهها را با
صبههطاقنماهاي صحن كاشي كردهاند. بينهايت تعريف
دارد. مثل مينا مي نمايد و آنروز از منارهها هريك به
قدر ده ذرع ساخته بودند. گنبد مبارك از ساير
گنبدهايمشاهد مشرفه بزرگتر است و حرم مطهر از جميع
حرمهاي محترمه وسيعتر است.حضرتين عسكريين سلامالله
عليهما و نرجس خاتون مادر حضرت قائم(ص) دريك ضريح
مرادف يكديگرند و حليمه خاتون زيرپاي حضرت امام حسن
عسكريعليهالسلام است. ضريح بزرگ ]از[ فولاد است و
ضريح حليمه خاتون را تنكه برنجكوفتهاند. چهل چراغ
مبارك اعلي حضرت اقدس شهرياري روحنا فداه، درب
حرممنور، در ميان رواق آويخته و كوچك در كمال نظم و
آراستگي نگاه داشته است ونهايت شكوه دارد. دور گنبد
مبارك را هفت هشت رديف از خشتهاي منور هديههمايوني
نصب نمودهاند كه تخميناً چهارهزار خشت كار شده بود.10
در زاويه آن صحن
مقدس، ميان شمال و مغرب صحن كوچكتر است و درطرف
جنوب آن صحن كوچك مسجدي است مشتمل بر ايوان و
رواق و گنبد و درزير ستون يسار گنبد، راهي است كه به
سرداب حضرت قايم عجلالله فرجه ميرود.بيست و دو
پله است و بعد هشتي راهي است به سرداب. عرض آن
سرداب سه ذرع كمتر است و طولش چهار ذرع و نيم
ميشود. در آخر سرداب شاهنشيني است كهارسي نهادهاند.
چاهي در آن شاهنشين است كه گويند حضرت آنجا غيبت
فرموده.عقب آن سرداب به اندازه همان سرداب مسجدي
است. زمين سرداب و هشتي پله،همه را سنگ موصلي فرش
كردند و ازارهاش همه كاشي است.11
---------------------------------------------------------------------
1. درود بر شما اي دو ولي خدا و دو نور خدا در
تاريكيهاي زمين
2. ناسخالتواريخ، جلد 8 صص 17-15 به نقل از
بحارالانوار.
3. زندگاني عسكريين، ج 2، صص 144-141.
4. تجربهالاحرار، ج 1، ص 201 و تحفهالعالم،
ميرعبدالطيف شوشتري، چاپ صمد موحد، تهران، 1363،ص
137.
5. سفرنامه اديبالملك به عتبات. به تصحيح مسعود
گلزاري، تهران، انتشارات دادجو، 1364، ص 100.
6. متأسفانه اكنون نيز حال سامرائيان همين گونه است
در دوبار تشرّفي كه 158 سال بعد از اديبالملك، سعادت
آن نصيب بنده نگارنده شد سامراء و اهل آن را حريص،
جسور و بياعتنا نسبت به نگهداري و حفظحرم مطهر و
تأسيسات آن يافتم كه عليرغم انتفاع فراوان مالي از
قبل هجوم زوار به آن مكان مقدس هيچخدمتي ارائه
نميكنند و بعضاً بيادبانه زورگيري مينمايند.
7. سفرنامه اديبالملك به عتبات، به تصحيح مسعود
گلزاري، تهران، انتشارات دادجود، 1364، صص 103-100.
8. همان، ص 113.
9. آيتالله حاج شيخ عبدالحسين تهراني معروف به
شيخالعراقين از مجتهدين معروف و زاهد عصر قاجارمحسوب
ميشود. او وصي ميرزا تقيخان اميركبير بود و پس از
مرگ امير بر حسب وصيت او شيخعبدالحسين مسجد و
مدرسهاي از محل ماترك امير احداث كرد كه معروف به
مسجد و مدرسه شيخعبدالحسين يا مسجد آذربايجانيها شد.
او سپس به عتبات هجرت و امور بازسازي بقاع متبركه
در عتباتعاليات از سوي ناصرالدينشاه به او محول شد
كه در انجام اين مأموريت از هيچ كوششي فروگذار
نكرد.مطلا كردن گنبد عسكريين يكي از اقدامات آن
مرحوم ميباشد كه به دستور ناصرالدينشاه صورت
گرفت.حاج شيخ عبد الحسين تهراني در 1286 قمري در
بينالنهرين درگذشت.
10. مرحوم حاج شيخ عبدالحسين تهراني پس از تحويل
گرفتن خشتهاي طلا در بغداد و در زماني كهعضدالملك
جهت زيارت قبر منور سيدالشهداء به كربلاء مشرف شده
بود از پشت باغات كاظمين عبور دادهو از طريق آب به
سامراء منتقل نمود و بلافاصله مشغول به كار شده بود
به نحوي كه پس از مشرف شدنعضدالملك به سامراء
مقداري از خشتها بر گنبد عسكريين(ع) نصب شده بود.
11. موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران. سفرنامه
عضدالملك به عتبات. |