بسم
الله الرحمن الرحيم
يا ايها
الذين آمنوا اِن جاءَ كم فاسِقٌ بِنَبَإ فَتَبَيَّنوا اَن تُصِيبوا
قوماً بجهٰلةِ فَتُصبِحوا عَليٰ ما فَعَلْتُم نَدٰمين.
(س
حجرات آيه 6)
اي
كساني كه ايمان آورده ايد، اگر فاسقي براي شما خبري آورد، فوري
تحقيق كنيد مبادا ناآگاهانه به قومي آسيب رسانيد، سپس از كرده خود
پشيمان شويد.
مروري كوتاه بر نقش انجمنهاي مشروطه
محمد معيني
در آستانه مشروطيت تعداد اندكي
از انجمنهاي مخفي و نيمه مخفي فعاليت خود را آغاز كردند. بعد از
صدور فرمان مشروطه و تأسيس مجلس، انجمنها فعاليت خود را علني كردند
و تعداد آنها از صد گذشت. رشد سريع انجمنها كه برخي از آنها در پشت
پرده با برخي محافل انحرافي نظير لژهاي فراماسونري و فرقه ضاله
بهائيت ارتباط داشتند، نه تنها نتوانست كمكي در حل مشكلات مردم
نمايد و مملكت را در طريق ترقي و تمدني كه ادعا مي كردند هدايت كند
و ملت ايران را با علوم و فنون جديد آشنا نمايد، بلكه خود محملي شد
براي اجراي منويات آشوب طلبان و پوششي بود براي كارهاي بي قاعده
آنها، به طوري كه هر كدام از آنها با تشكيل قواي مسلح نظامي با
عنوان سر بازان ملي سد راه مجلس و اجراي قانون مشروطه شد و اسباب
خرابي مملكت را فراهم كرد، يعني با اقدامات نا بجا و دخالتهاي بي
مورد امور جاريه مملكت را مختل و مردم را از حكومت مشروطه ناراضي
كرد و اين فرصت را به دست محمد علي شاه داد تا مجلس را به توپ
ببندد و اساس مشروطه را برچيند.
گسترش
انجمنها
سرعت گسترش انجمنها طوري بود كه
اگر در آستانه مشروطيت تعداد آنها كمتر از انگشتان دست مي
نمود، خيلي زود به هفتاد ... تا دويست انجمن در پايتخت رسيد. يعني
براي هر كاري، انجمني درست شد. منابع مختلف در خصوص تعداد انجمنهاي
مشروطه و چگونگي تأسيس آنها آراء متفاوتي دارند:
تقي زاده از 144 انجمن صحبت مي
كند.1 ناظم الاسلام كرماني تعداد
آنها را بالغ بر يكصد و بيست مي نويسد.2
عين السلطنه در يك جا از كتاب خود تعداد انجمنهاي طهران را يكصد و
پنجاه نوشته و اضافه مي كند كه هر روز هم انجمن جديدي منعقد مي
شود.3 و همو در جاي ديگري از
كتابش تعداد لوحه هاي آويخته شده مسجد سپهسالار را كه خود شاهد
بوده يكصد و هفتاد لوحه ذكر مي كند.4
ملك زاده تعداد آنها را بالغ بر 200 مي داند.
كسروي در روزهاي آخر عمر مجلس از يكصد و هشتاد انجمن ياد
كرده و معترض به اين است كه: يكصد و هشتاد انجمن چه معني تواند
داشت.6 تفرشي كه اطلاع بيشتري از
وضع انجمنها و نام و نشان مؤسسين و مديران آنها دارد و حتي سربازان
ملي (بازوي مسلح انجمنها) را به اسم و شهرت مي شناسد تعداد آنها را
به طور مكرر سيصد انجمن ذكر كرده از اقدامات غير قاعده آنها گله و
شكايت مي كند.7
برخي از نويسندگان معاصر
مشروطيت قدرت گيري انجمنها را براي مجلس و مملكت زيانبار دانسته
اند. به نظر ناظم الاسلام : انجمنها همگي تيشه به ريشه مملكت مي
زدند.8 مجدالاسلام كرماني معتقد
است: « انحطاط مجلس شوراي ملي ايران يكي از آثار مشئومه اين
اجتماعات بود.»9
فريدون آدميت ضمن تأييد آراء
مجد الاسلام چنين مي نويسد: « انجمنها عامل تحريك بودند و كار مجلس
را فلج كردند.»10
ولد ميرزا نصر الله تفرشي
اقدامات نابجا و غير قانوني انجمنها و بد نويسي جرايد را عامل
تخريب اساس مشروطه معرفي مي كند و در واقع انجمنها را باعث آشوب
مملكت و نابودي مجلس مي داند.11
وي تأكيد مي كند انجمنها با سربازان ملي خود، سد راه اجراي قانون
هستند.12
احتشام السلطنه رئيس مجلس نيز
معتقد است: اعمال بي قاعده و نا سالم انجمن سازان، نوشته هاي جرايد
هرزه گو و هتاك و رفتار تند روانِ مجلس، پارلمان را به سراشيب سقوط
داد.13
وظايف
انجمنها
وظايف و نقش انجمنها در آستانه
مشروطه ظاهراً در زمان صدارت عين الدوله روشنگري مردم و دعوت آنها
به جنبش و مبارزه مخفي و قلمي با استبداد عين الدوله بود. آنها با
تشكيل جلسات و نوشتن لايحه و شبنامه ها و چاپ و تكثير آن، در دو
جهت قدم بر مي داشتند: روشنگري مردم، مبارزه با عين الدوله. ولي
بعد از تأسيس مجلس اقدامات نابجاي آنها تا جايي ادامه پيدا كرد كه
همه اقشار ملت و دولت و وزرا و وكلا از آنها منزجر شدند و زبان به
اعتراض گشودند. من باب مثال در گزارش محرمانه كارگزاري قوچان بر
اين نكته تأكيد شده كه: " نمايندگان انجمن قوچان با اينكه در
كارهاي حكومتي سر رشته اي ندارند دخالت به امور مي نمايند. و مي
گويند بدون اجازه انجمن مالياتها جمع آوري نشود. و وكلاي انجمن،
عداوتهاي قبلي را بر سر دشمنان خود تلافي مي كنند."14
تفرشي ضمن بيان كارهاي خلاف و
غير قانوني برخي انجمنهاي ملي اعتراض خود را از قول عقلا و سياسيون
مطرح كرده مي نويسد: "عقلا و سياسيون چندين چيز را اسباب تخريب
مملكت مي دانند: جرايد آزاد ملي، انجمنهاي ملي". وي اضافه مي كند
كه: "جرايد ملي غير توهين و نوشتن فحش كار ديگري ندارند و
انجمنها،غير اغتشاش نتيجه نيارند. مديران جرايد قصدشان فروش
روزنامجات و نوشتن فحش و گرفتن پول است."15
اعضاي انجمنها قصدشان گذران امور زندگاني و سور چراني است.
عبدالحسين اورنگ نيز با بد بيني از انجمنها ياد كرده و كار انجمنها
را جز انجمن بازي و مشروطه سازي، رجاله بازي و جار و جنجال؛ چيز
ديگري نمي داند.16 مجد الاسلام
كرماني نيز نظر خوبي به آنها ندارد، او مي نويسد: " انجمنها به
قدري هرزگي كردند كه سلب امنيت از تمام مردم شد و هر كس هر خلافي
كه دلش مي خواست مي كرد و به واسطه عضويت در يكي از انجمنها از همه
جهت غير مسئول مي ماند."17
شيخ لطف الله در كتاب خطي خود
خرابي وضع مملكت را مربوط با اقدامات انجمنها دانسته و اوضاع را
چنين تشريح مي كند: "وضع مملكت خراب، هر جا نگاه مي كني فرنگي مآب
و در هر گوشه شهر مي بيني تعدادي از كسب كار دست كشيده و در نقطه
اي دور هم جمع شده و اسم آن را انجمن گذارده اند و براي هر انجمني
هم اسمي گذارده اند، مثل: انجمن صدق، انجمن صفا، انجمن رجا، انجمن
وفا، انجمن ادب، انجمن نصب، انجمن طلب، انجمن حدت، انجمن عزت،
انجمن غيرت، انجمن فيروز، انجمن نوروز، ... نظر به اينكه مؤسسين
اين انجمنها غالباً جوانان تحصيل كرده هستند ... رجال دولت و اكابر
و اعاظم مملكت نيز از ترس جان و مال و حفظ شرف خود به هر وسيله و
حيله از روي تقيد خود را به داخل يكي از اين انجمنها بسته و بليط
عضويت افتخاري مي گيرند ... از دست انجمنها همه شكايت دارند."18
به خصوص وزرا شكايت مي كنند كه هر روز از يك انجمن ما را احضار مي
كنند ... و نمي گذارند احدي به كار خود مشغول باشد و اين كارهاي
آنها دولت را به باد خواهد داد.19
عين السلطنه نيز خرابي مملكت را
عمدتاً از سوي انجمنهاي سرِّي دانسته و معتقد است كه آنها تحت نفوذ
افكار و انديشه ملكم و فرق ضاله بابي، سر منشأ همه فسادها هستند.20
و گويا انجمن سري مخصوصي براي نشر دروغ در طهران تشكيل شده و جعل
اكاذيب مي كنند.21
برخي نيز بر اين عقيده اند كه
انجمنهاي ملي مشروطه به تقليد از انقلاب فرانسه شكل گرفته و بعضي
ديگر آن را تقليدي از انقلاب روسيه مي دانند.
تقي زاده مي نويسد:
كم كم در همه بلاد ايران
انجمنهايي بر پا شد تقريباً مثل مجلس ملي در همه كاري دخالت مي
كردند ... كم كم در قصبه ها و بعضي ولايات مانند آذربايجان و گيلان
و در دهات بزرگ نيز انجمنهايي پيدا شد و تقريباً منتهي به هرج و
مرج مي گشت و لذا مجلس شوراي ملي خود را پيش يك كار واقع شده يافت
كه به هم زدن آنها محال بود لذا مجبور شد براي قوت خود و استرضاي
ولايات و هم براي رفع خود سريها و بي قاعدگيهاي انجمنها و براي حذف
انجمنهاي قصبات و دهات قانوني براي انجمنهاي ايالتي و ولايتي نوشته
و ترتيب دهند، اين قانون از روي قانون فرانسه و مخصوصاً قانون همان
انجمنها در الجزاير اقتباس شد.22
كسروي نيز اگر چه ابتدا از
اهداف و وظايف انجمنها به خوبي ياد مي كند ولي با بد بيني از تعداد
زياد آنها ياد كرده و در پايان اعتراف مي كند كه آنها به وظايف
خويش عمل نكردند.
كسروي وظيفه اصلي انجمنها را
گسترش مشروطيت و پشتيباني از قانون اساسي و نشر آزادي مي داند. در
اين باره مي نويسد: " انجمنها به توده هاي شهري آموزش مي دادند و
آمادگي لازم را براي قبول مسئوليتهاي شهروندي ايجاد مي كردند و در
فعاليتهاي اجتماعي خود به تأسيس مدرسه مبادرت مي كردند؛23
به نظر كسروي هدف انجمنها جلوگيري از خود سري حكمرانان بوده و آنها
حكومت ملي انتخابي در برابر حكومت انتصابي بودند. انجمن ايالتي
وظيفه رويارويي با نيروهاي مخالف را در سراسر آذربايجان بر عهده
داشت و دفاع از شهر و روستاهاي منطقه در برابر هجوم ايلات و عشاير
را سازمان مي داد. انتقاد كسروي در مورد انجمنهاي طهران اين است كه
مي گويد: انجمنها در روز بمباران مجلس به وظيفه خود عمل نكردند و
مجلس را بي دفاع گذاشتند.24
نتيجه گيري
در يك جمع بندي كلي در مورد
انجمنهاي مشروطه مي توان گفت: اگرچه در آستانه مشروطه و روزهاي
اوايل تأسيس مجلس، انجمنها خدمات مفيدي در تثبيت مشروطه ارائه
كردند ولي خيلي زود غرض ورزيها و نفع طلبيها شروع شد و با دخالت به
امور مملكتي از مجلس گرفته تا به امور وزرا، مشكلات لاينحلي را
براي مملكت به وجود آوردند، هر انجمني خود سرانه با نامه اي به
وزرا و وكلا آنها را براي پاره اي توضيحات احضار و تهديد مي كردند
يا مجرمين را با تهديد از عدليه آزاد مي كردند، اين مسايل باعث مي
شد كه روزها وقت مجلس صرف شود كه به يك صورتي كارهاي غير قانوني
آنها را محدود كند و انجمنها تلاش مي كردند با قوه قهريه (سربازان
ملي كه داشتند) حتي در مقابل مجلس ايستادگي كنند چرا كه خود را
مجاز به دخالت در هر كاري مي دانستند. اين اقدامات آنها دانسته يا
نادانسته صدمات زيادي به امور مملكتي و ملت زد در نتيجه عملكرد
آنها باعث نابودي مجلس گرديد و پيامدهاي نا خوشايندي را به دنبال
آورد و آن اين بود كه استعمار گران و غارتگران ايران به اين نتيجه
رسيدند كه ملت ايران آمادگي حكومت مشروطه را ندارد و ايران از دست
رفته و گرفتار هرج و مرج است، براي نجات ايران يك منجي قدرتمند
(ديكتاتور) وطن دوست نيازمند است و نهايت كاراينكه كاخ ديكتاتوري
بر خرابه ها و ويرانه هاي حكومت مشروطه بنا گرديد و ايران را سالها
به قهقرا برد. و گناه بخشي از اين كارها به گردن اقدامات نا بجاي
انجمنها و مديران جرايد و تند روان نفع طلب و مغرض بود. اگر چه كمك
كردند نهال انقلاب سر برآورد ولي با اقدامات نابجا در نابودي آن
سهيم شدند.
--------------------------------------------------------
1- تقي زاده،
زندگي طوفاني، ص 407.
2- ناظم الاسلام
كرماني، تاريخ بيداري ايرانيان،
مقدمه، ص 222.
3- عين السلطنه
سالور، روزنامه خاطرات، جلد سوم،
ص 2032.
4- همان، ص
2095.
5- مهدي ملك
زاده، تاريخ انقلاب مشروطيت، جلد
اول، ص 407.
6- احمد كسروي،
تاريخ مشروطه ايران، ص 570.
7- ولد ميرزا
نصر الله تفرشي ، تاريخ انقلاب ايران
(نسخه خطي)، ص 234-237.
8- ناظم الاسلام
كرماني، تاريخ بيداري ايرانيان،
مقدمه، ص 223.
9- مجد الاسلام
كرماني، تاريخ انحطاط مجلس، ص 44.
10- فريدون
آدميت، ايدئولوژي نهضت مشروطيت ايران،
ص 246.
11- ولد ميرزا
نصر الله تفرشي ، ص 234-236-237.
12- همان.
13-
خاطرات احتشام السلطنه، ص 677.
14- روزنامه
نداي وطن، سال اول، شماره ... ص
43.
15- تفرشي،
تاريخ انقلاب ايران، ص300 و ص 574.
16- مجله
وحيد (خاطرات)، شماره 15، ص59.
17- مجد الاسلام
كرماني، ص 44.
18- راهنماي
كتاب، سال 21، جلد 17، ص 376 و ص 394.
19- عين السلطنه
سالور، جلد 3، ص 2006.
20- همان.
21- همان، ص
2252.
22- رانت آفاري،
انقلاب مشروطه ايران، ترجمه رضا
رضايي، ص 194.
23- البته منظور
كسروي از اين اقدامات مربوط به انجمن ايالتي آذربايجان است.
24- سهراب
يزداني، كسروي و تاريخ مشروطه ايران،
ص 72-84.
|