ايران و جنگ
جهاني اول
قسمت يكم :
صورت وضعيت
درآمد
آغاز جنگ جهاني اول با حضور
كشورهاي روس، فرانسه و انگليس به نام « دول متفق» و
كشورهاي اتريش و آلمان به عنوان « دول محور» و پيوستن
عثماني، ايتاليا و ژاپن به گروههاي متخاصم با يكديگر، جهان
را درگير محاربهاي بزرگ و خانمانسوز كرد كه ايران آن
روزگار را هم به مناسبت موقعيت ژئوپولتيكي دور از معركه
نگذاشت. با وجود آنكه ايران در زمانه سلطنت احمدشاه قاجار
و صدارت ميرزاحسن مستوفيالممالك بيطرفي (1) خود را به دول
متخاصم اعلام كرد اما نيروهاي درگير در جنگ اين بيطرفي را
عملاَ و مكرراَ نقض كردند و از اين رهگذر خسارات فراواني
به كشور وارد آمد.
به دنبال آغاز جنگ در ژوئيه
1914م، عثمانيها به بهانه آنكه روسها آذربايجان را اشغال
كردهاند، با ارائه يادداشتي به دولت ايران، نقض نكردن
بيطرفي كشورمان را موكول به بيرون رفتن روسها از آذربايجان
كردند. تلاش دولتمردان ايران به منظور بيرون راندن روسها
كه از چند سال پيش از شروع جنگ، بخشهايي از شمال كشور را
به اشغال خود درآورده بودند به نتيجهاي نرسيد و آنها به
بهانه حفظ جان اتباع خود در ايران، نيروهاي خود را از
آذربايجان و ساير نواحي اشغالي خارج نكردند و ايران همچنان
به علت ضعف نيروهاي نظامي خود ناگزير به تحمل حضور
بيگانگان و تجاوزات آنان در خاك خود شد. هر چند دلايل عمده
و ريشهاي اين اقامت مشكلساز نيروهاي بيگانه را در
قرارداد 1907 و اولتيماتوم روسيه به ايران در مسئله اخراج
مورگان شوستر آمريكايي، مستشار مالي، و پس از آن در
قرارداد سرّي 1915 بايد جست. در نوشتار حاضر سعي بر آن است
تا به شرح گذراي مانيفست ديپلماسي ايران در خلال جنگ جهاني
اول و بررسي نقض بيطرفي، اوضاع سياسي، اجتماعي و رقابت روس
و انگليس در ايران پرداخته شود.
نقض بيطرفي و اشغال
ايران
در قرن اخير، ميهنمان دو مرتبه
به اشغال آشكار قواي اجنبي درآمد. پيآمد وقوع دو جنگ
جهاني اول و دوم، به رغم اعلان بيطرفي دولت ايران، اين
بيطرفي به كار نيامد و به هيچ وجه مورد توجه نيروهاي
انگليس و روس واقع نشد و بيطرفي ايران به دلايل واهي نقض
شد. جنگ جهاني اول در 28 ژوئيه 1914 تقريباَ هشت روز پس از
تاجگذاري احمدشاه آغاز شد. اين رويارويي نظامي كه در ابتدا
به مثابه تصفيه حساب ميان قدرتهاي طراز اول اروپا تلقي
ميشد، دامنه گستردهاي يافت. در ابتدا اتريش – هنگري به
صربستان اعلام جنگ داد. روسيه قواي خود را در مرزهاي اتريش
– هنگري و متحد اين امپراتوري، آلمان ، متمركز كرد. آلمان
در يكم اوت به متحد روسيه، فرانسه، اعلان جنگ داد و در 3
اوت طبق نقشه شلايفن بخشي از بلژيك را تسخير كرد. بريتانيا
در 4 اوت به آلمان اعلان جنگ داد. در نوامبر 1914 تركيه
عثماني متحد جنگي آلمان و اتريش شد و در اكتبر 1915
بلغارستان نيز به آنان پيوست. ژاپن (اوت 1914)، روماني
(ژوئيه 1916) و ايتاليا (مه 1915) به متفقين پيوستند و
ايالات متحده در آوريل 1917 به آلمان اعلان جنگ داد و
سرانجام با اعلان آتش بس آلمان در 11 نوامبر 1918 جنگ
جهاني اول پايان يافت. (2)
اما در ايران به گاه وقوع
جنگ، صفحات شمالي و شمال غرب كشور زير سلطه قشون روس قرار
داشت. قواي روس در شهرهاي آذربايجان، اردبيل، قزوين و
انزلي، حضور نامشروع داشتند و بخشهايي از جنوب كشور از
جمله بوشهر و بندر لنگه نيز در اشغال نيروي انگليس بود.
در پي آغاز جنگ جهاني اول،
ايران مشي بيطرفي اتخاذ كرد و فرمان احمدشاه مبني بر
اعلان بيطرفي دولت در 12 ذيحجه 1332ق صادر شد.
نظر به اينكه در [ا] ين
اوقات متأسفانه بين دول اروپ نايره جنگ مشتعل است و ممكن
است اين محاربه به حدود مملكت ما نزديك شود و نظر به اينكه
روابط وداديه ما بحمدالله با دول متخاصمه برقرار است براي
اينكه عموم اهالي از نيات مقدسه ما در حفظ و صيانت اين
روابط حسنه نسبت به دول متحاربه مطلع باشند امر و مقرر
ميفرماييم كه جناب مستطاب اجل اشرف افخم اكرم مهين دستور
معظم مستوفيالممالك، رئيس الوزرا و وزير داخله فرمان
ملوكانه را به فرمانفرمايان و حكام و مأموران دولت ابلاغ
دارند كه دولت ما در اين موقع مسلك بيطرفي را اتخاذ و
روابط دوستانه خود را با دول متخاصمه كماكان حفظ و صيانت
مينمايد و به اين لحاظ مأموران دولت را بايد متوجه نمايند
كه نبايد وجهاَ منالوجوه براَ و بحراَ كمك به همراهي و يا
ضديت هر يك از دول متخاصمه نموده و يا اسلحه و ادوات حربيه
براي يكي از طرفين تدارك و يا حمل كنند و بايد از طرفداري
با هر كدام از دول متحاربه پرهيز و احتراز نموده، مسلك
بيطرفي دولت متبوعه خود را كاملاَ رعايت نمايند و در تكميل
حفظ بيطرفي و صيانت روابط حسنه باز آنچه هيئت دولت مامصلحت
داند و به عرض برسد در اجراي مقررات آن امر ملوكانه شرف
صدور خواهد يافت. (3)
به نظر ميرسد كه اعلام
بيطرفي ايران تأثير چنداني بر چگونگي مواجهه دول متحارب در
استفاده از موقعيت سوقالجيشي كشورمان نداشت. اندك زماني
پس از شروع جنگ، واحدهايي از سربازان انگليسي به همراه
قواي هندي زير امر خود از بحرين وارد آبادان شدند و اين
شهر را اشغال كردند. عمدهترين توجيه گسيل اين نيروي
نظامي، ضرورت محافظت از تأسيسات استخراج نفت در منطقه
خوزستان بود. در نيمه اول صفر 1333ق. تبريز به اشغال سپاه
عثماني درآمد (4) و كشمكش نظامي بين عثماني و روس به اوج
خود رسيد. گروهي مركب از نظاميان عثماني و آلماني تحركاتي
را در منطقه خوزستان و اطراف آن آغاز كردند. اين فعل و
انفعالات با واكنشي ديگر از سوي انگليسيها مواجه شد. آنان
اين كنشها را به نوعي خرابكاري در امتداد خط لوله نفت
تلقي كردند و بهانه تازهاي به دست آوردند تا نيروهاي خو د
را رهسپار اهواز نمايند و حتي تا مسجدسليمان هم پيشروي
كنند.
فرصت استثنايي
در زمره بارزترين نوع مقاومت
مردمي ميتوان به تكوين « كميته دفاع ملي» اشاره كرد كه
توسط جمعي از مهاجران در قم شكل گرفت و شماري داوطلب در آن
گرد هم آمدند. مرحلهاي از اشغال كشور در حال شكل گيري بود
و تهران و بسياري ديگر از شهرها آبستن حوادث بود. روسها با
نيروي تازه نفس خود به فرماندهي باراتوف هسته مركزي مقاومت
كميته دفاع ملي را درهم كوبيدند و شهرهاي قم، اصفهان،
همدان و كرمانشاه به دست قواي روس افتاد. هر چند مدت زماني
بعد در پي شكست مقطعي انگليسيها در عراق، قواي عثماني از
ولايات غرب وارد خاك كشورمان شدند و كرمانشاه و همدان را
تصرف كردند، ليك همچنان حاكميت سياسي در نوسان و ناپايدار
بود. در اين اوضاع ايرانيان تماشاگر كش و قوس درگيري
متحدين و متفقين در خاك خود بودند كه هر از چندي كفه ترازو
به سود يكي از طرفهاي درگير سنگيني ميكرد.
انقلاب روسيه كه در اكتبر
1917م روي داد، صفحهاي نو در تاريخ جنگ جهاني اول گشود.
پيامد پيروزي انقلاب بلشويكها در روسيه ، به خروج قواي آن
كشور از ايران انجاميد. اين امر موقعيتي مناسب و فرصتي
استثنايي به منظور طرح خواستههاي به حق ملت در لغو
معاهدات ننگين و تحميلي و تجديدنظر در قراردادهاي جاري را
فراهم آورد. زمان و شرايط عيني ابراز مخالفت گسترده و
عريان با بيگانگان پديدار شده بود اما خيانت شماري از
دولتمردان و رجال وابسته باعث شد تا فرصت طلايي رويارويي
با بيگانگان و حضور نامشروع و اشغالگرانه آنان در ميهن، از
دست برود.
انگليسيها با برنامهريزي
ويژه خود جاي خالي روسها را پر كرده بودند. آنان خطر
آلمانها و عثماني را بزرگ جلوه دادند و از اين رو دست به
مانور تبليغاتي گستردهاي زدند تا به منظور جايگزيني نيروي
نظامي و پليسي خود در غياب قواي روس، دستاويز لازم را
همراه داشته باشند. بخشهايي از مركز، غرب و به ويژه شمال
كشور در معرض دگرگونيهايي بود تا اينكه در اواخر ماه محرم
1337ق، عثمانيها شرايط ترك مخاصمه را پذيرفتند و دولت
آلمان در 11 نوامبر 1918م، آتش بس اعلام كرد و جنگ جهاني
اول در 9 صفر 1337ق/ 22 عقرب 1257خ خاتمه يافت. نقض بيطرفي
و اشغال نظامي ايران در جريان جنگ جهاني اول بار ديگر
حقايق چندي را روشن كرد و ضرورت اتخاذ خط مشي روشن و
ديپلماسي فعال را باعث شد كه در بخش دوم اين نوشتار به آن
اشاره خواهد شد.
پي نوشتها
1.
« بيطرفي عبارت است از عدم
شركت در جنگ بين كشورهاي ديگر.... كشور بيطرف نبايد طرفدار
يا مخالف هيچ يك از طرفين مخاصمه باشد و اجازه ندهد كه
طرفين از اراضي اين كشور استفاده كنند و بايد از بيطرفي
خود دفاع نمايد. هيچ گونه كشمكش بين طرفين نبايد در منطقه
يا آبهاي بيطرف انجام بگيرد.» غلامرضا بابايي. فرهنگ
علوم سياسي. ص 121. « مفهوم بيطرفي برحسب وضعيت سياسي
و جغرافيايي كشورهاي مختلف، متفاوت است... بيطرفي از سويي
” انزواگرايي“ و از سوي ديگر كوشش مستمر براي تخفيف بحران
بينالمللي است. بيطرفي معمولاَ داراي يك فلسفه سياسي
نسبتاَ منسجم است.» داريوش آشوري. فرهنگ سياسي. ص
51.
2.
فرهنگ تاريخ.
ترجمه احمد تدين و شهين احمدي. تهران، آگاه، 1369، ج 1، صص
470-471.
3.
كتاب سبز.
ص 20؛ اين اثر دربرگيرنده مجموعه اسنادي درباره بيطرفي
ايران در جنگ جهاني اول است و شامل « مراسلات و مذاكرات
متعاطيه بين دولت عليّه و دول خارجه از بدو وقوع جنگ
بينالملل در سنه 1333ق/ 1914م» است و به عبارتي نخستين
اثر در اين زمينه به شمار ميآيد كه به سال 1336ق در مطبعه
روشنايي در خيابان علاءالدوله تهران به چاپ سپرده شد.
كتاب سبز مكاتبات دولت درباره بيطرفي در شش ماه نخست
جنگ جهاني اول با دول خارجي است. همچنين به منظور آشنايي
با بخشي از اسناد وزارت كشور در اين باره، كتابي با عنوان
ايران و جنگ جهاني اول، اسناد وزارت خارجه. به كوشش
كاوه بيات از سوي سازمان اسناد ملي ايران، به زيور طبع
آراسته شد. افزون بر آن گزارشهاي سالانه بريتانيا در
بوشهر در خصوص جنگ جهاني اول در جنوب ايران، ترجمه
كاوه بيات، به اهتمام كنگره بزرگداشت هشتادمين سالگرد
شهادت رئيسعلي دلواري، بوشهر، 1373، به چاپ رسيد.
4.
يادآور ميشود كه در اين
زمان مجلس شوراي ملي در تعطيلي به سر ميبرد و نخستين جلسه
از دوره سوم تقنينيه در مورخه يكشنبه 17 محرم 1333 با حضور
68 نفر به رياست سني حاج سهامالملك منعقد شد. |