ضرورت توجه به نقش پنهان فراماسونري در تحولات

تاريخ معاصر ايران

موسي حقاني

 

       دورة قاجار در تاريخ معاصر ايران به دلايل متعددي كه عمده‏ترين آنها ارتباط نزديك ايران با كشورهاي غربي است، داراي اهميت بسيار است. توجه غربيان به ايران در اين دوره در چارچوب رقابتهاي استعماري انگلستان، روسيه و فرانسه شكل گرفت. روند وابستگي جامعه ايران به غرب با ورود اولين دسته از ايرانيان به مجامع فراماسونري كه در آغاز منحصر به سفرا و محصلان اعزامي به اروپا بود، تشديد شد و رفته‏رفته با گسترش يافتن شبكة لژهاي فراماسونري و افزايش اعضاي آن كه عمدتاً از ميان طبقات صاحب نفوذ سياسي، اقتصادي، اجتماعي گزينش مي‏شدند، ابعاد گسترده‏تري يافت. فراماسونري يكي از عوامل مؤثر در تحولات است كه بايد در كنار ساير عوامل به نحو شايسته مورد بررسي و تعميق قرارگيرد.

 

اعضاي لژ بيداري: 1. ميرزاابوالحسن فروغي 2. وقارالسلطنه وصال 3. عزت‏الله خان عزالملك 4. دبيرالملك بدر 5. شيخ مرتضي نجم‏آبادي 6. سيدنصرالله تقوي 7. شيخ ابراهيم زنجاني 8. ذكاءالملك فروغي 9. عباسعلي خان تربيت 10. همايون سياح 1. ارباب كيخسرو شاهرخ 12. محمدخان غفاري (كمال‏الملك)

 

     فقدان يك مفهوم روشن از فراماسونري در بين افراد جامعه و حتي مجامع علمي و دانشگاهي از تبعات ديگر اين بي‏توجهي است كه منجر به كلي‏گويي، ساده‏انگاري، و بزرگنمايي در اظهارات و مكتوبات شده است. درخصوص كم‏توجهي به نقش فراماسونري در تحولات تاريخ معاصر معمولاً توجيهات زير عنوان مي‏شود:

الف : كمبود اسناد و اطلاعات.

ب : كم اهميت دانستن موضوع. عده‏أي كه غالباً يا ماسون هستند و يا اطلاعات جامعي از ماهيت اين جمعيت ندارند بر اين باورند و يا چنين وانمود مي‏كنند كه فراماسونري اساساً يك حركت اخلاقي است و اصلاً موضوعيت سياسي ندارد. منظور اين عده ازطرح چنين ديدگاهي كم اهميت نشان دادن تاثير فراماسونري در تحولات تاريخ معاصر است و با همين انگيزه از طرح هرگونه بحثي در اين زمينه خودداري مي‏كنند.

      اين ايراد بر نظرية توطئه كه به شكل افراطي و گاه سطحي سعي در نسبت دادن وقايع به عوامل خارجي و مراكز توطئه‏گر دارد وارد است، اما از سوي ديگر بايد درنظر داشت كه با ساده‏انگاري توهم عدم وجود توطئه نيز نشد و نيز بايد دانست كه توطئه‏گران هيچ‏گاه به شكلي آشكار و عريان اقدام نمي‏كنند تا بتوان فعاليت آنان را با معيارهاي رايج مورد بررسي قرار داد. نمونه‏أي از اين‏گونه نگرش به تحولات تاريخ معاصر ايران را مي‏توان درمقالة آقاي احمد اشرف درفصلنامه گفتگو  شمارة 8 مشاهد كرد. نويسنده كه در سرتاسر مقالة خود اصرار در رد نظرية توطئه دارد، خود گرفتار آن شده و “توهم توطئه“ را درخصوص فراماسونري ناشي از توطئة دربار و غيره مي‏داند.

      در منابع از عسگرخان افشاررومي به عنوان اولين فراماسون ايراني نام برده‏اند. وي در ضمن انجام يك ماموريت سياسي كه عبارت بود از جلب حمايت ناپلئون به نفع ايران در جنگهاي ايران و روس، به وسيلة جاسوسان انگليسي درفرانسه شكار شد و به عضويت از فراماسونري طريقت پاريس (order of Paris) درآمد.

      دومين فراماسون ايراني ميرزاابوالحسن‏خان ايلچي است كه در 1224 از طرف فتحعلي شاه به انگلستان رفت و از همان ابتدا تحت تاثير شؤون مادي و نفساني تمدن غرب قرار گرفت.

 

اعزام ارنست پرون و دكتر هومن به كنگره لژ گراند اوريان فرانسه با موافقت محمدرضا پهلوي


      بعد از اين دوره ايرانيان ديگري نيز كه به خارج سفر كردند در اين سازمان جذب شدند، افرادي نظير مهندس ميرزاصالح شيرازي، ميرزاجعفر مهندس كه بعدها مشيرالدوله لقب گرفت، سه شاهزاده فراري ايراني (رضاقلي ميرزا، تيمورميرزا و نجفقلي ميرزا پسران حسنعلي ميرزا فرمانفرماي فارس) و … نهايتاً ميرزاملكم خان كه منادي غربگرايي و وابستگي به غرب بود.

      فراموشخانة ملكم به فرمان ناصرالدين شاه در1278 پس از چهار سال فعاليت و وارد كردن تعداد قابل توجهي از اعضاي دربار و افراد متنفذ به جرگة فراماسونري، تعطيل شد. اما بعدها مجمع آدميت و جامع آدميت براساس تعاليم ملكم تاسيس شده به فعاليت جدي مشغول شدند. با تشكيل لژ بيداري در 1325 قمري كه از حساس‏ترين مقاطع تاريخ معاصر ايران است مداخلات گستردة اين لژ در امور مربوط به نهضت مشروطه اوج مي‏گيرد و نهايتاً منجر به حاكميت اين لژ بر روند نهضت و جريانهاي اجتماعي كشور مي‏گردد.

     لژ بيداري درخصوص ادارة كشور از لژ گراند اوريان فرانسه نيز كمك مي‏گرفت، براي مثال مي‏توان به استخدام آدولف پرني داديار دادستان پاريس به عنوان مستشار وزارت عدليه اشاره كرد كه با تقاضاي حسن پيرنيا وزير عدليه و كمك مؤثر گراند اوريان فرانسه صورت گرفت.

      در سال  1328 مقدمات تشكيل لژي به نام “پهلوي“ به وسيلة فردي به نام محمدخليل جواهري در ايران فراهم شد، همانطور كه مي‏دانيم اين سالها مقارن با شروع نهضت ملي شدن صنعت نفت و بروز اختلاف بين ايران و انگلستان بر سر اين موضوع بود. دخالتهاي گستردة لژ پهلوي در دعواي مزبور به نفع انگلستان، به اثبات مي‏رساند كه لژ پهلوي اساساً براي مبارزه با نهضت ملي شدن نفت ايران به وجود آمده بود.

     دخالت لژهاي فراماسونري در عرصه‏هاي اجتماعي و سياسي و فرهنگي پس از سقوط دولت دكتر مصدق نيز همچنان تا پيروزي انقلاب اسلامي ادامه پيدا كرد. يكي از جالب‏ترين وقايعي كه پرده از دخالت گستردة ماسونها در امور كشور و توطئه‏هاي پنهاني آنان برمي‏دارد اتفاقات مربوط به انتخابات دورة بيستم مجلس شوراي ملي است كه بر اثر مخالفت ماسونها با دكتر اقبال، كه از فرمانبرداري كامل از دستورهاي لژهاي انگليسي و مشخصاً لژ روشنايي و لژ تهران خودداري كرده بود، روي داد. شدت مخالفتها كه موجب مستاصل شدن اقبال گرديده بود وي را به صرافت انداخت كه با توسل به برادران ماسون خود از شدت مخالفتها بكاهد، لذا به وسيلة دكتر غلامرضا كيان از اعضاي لژ تهران به گردانندگان لژ روشنايي و لژ تهران پيام داد و از آنها خواست كه دست از مخالفت با وي بردارند، اين بار ماسونها كه حريف را درمانده يافته بودند پيغام دادند: “هيچ‏گونه تعهدي دربارة ادامه نخست‏وزيري شما نداريم“.

     هدف عمدة اين مقاله جلب توجه محققان تاريخ معاصر ايران به يكي از پديده‏هاي خطيري است كه متاسفانه كمتر مورد عنايت قرار گرفته و شايسته است كه با نگرشي نو به اين موضوع و تلاش و جست وجو در اين زمينه پرده از روي پاره‏أي ابهامات تاريخ معاصر ايران برداشته شود.

 

 

 









 












 
www.iichs.org